دومین پلنوم کمیتە مرکزی کومەلە زحمتکشان کردستان منتخب کنگرە چهاردهم (کنگرە ژن ژیان ئازادی) در روز ۴ ژانویە ۲۰۲۵ / ۱۵ دیماە ۱۴۰۳ با حضور همەی اعضا اصلی و علل البدل کمیتە مرکزی برگزار شد و پس از یک روز مباحث فشردە سیاسی و تشکیلاتی به کار خود پایان داد.
پلنوم با یک دقیقە سکوت به یاد رفیق ریبوار کریمیان عضو کمیتە مرکزی و فرماندە نظامی کومەلە و نیز در گرامیداشت جانباختگان جنبش آزادیخواهی کردستان و راە عدالت و سوسیالیسم و جانباختگان انقلاب ژینا، با سرود “بانگەواز” آغاز به کار کرد.
پلنوم در مقطع و دورانی از حیات سیاسی ما برگزار می شود که شاهد تحولاتی چشمگیر در ابعادی بی سابقە در سطح جهان هستیم کە با چشم اندازهای نه چندان روشنی خاورمیانە را تماما درهم تنیدە و پیش بینی ابعاد دگرگونی های آن را سخت و ناممکن کردە است. از مقطع هفتم اکتبر ۲۰۲۳ خاورمیانە با همەی بازیگران خرد و کلان با تکان هایی که حکم زلزلە را دارند به موقعیت جدیدی سوق دادە شدەاند، که الزاما ارادەای بر آن ندارند. در دیگر نقاط جهان نیز شتاب تحولات اغلب به غافلگیری می انجامد. تهدیدات اتمی, هرازگاهی ترس و وحشت را بر فراز جهان و آشفتگی دنیای امروز دامن می زند. از کرە شمالی در آنسوی کرە خاکی سربازان روانە جنگ علیە اکراین می شوند، پهبادهای جمهوری اسلامی در اوکراین، رژیمی را که خود در باتلاق خاورمیانە هر روز بیشتر فرو می رود، به یک طرف جنگی تبدیل کردە که از نتایج آن سهمی نمی تواند داشتە باشد اما تاوان مشارکت جنگی اش تا کنون سنگین بودە است. جنگ اوکراین و جنگ خاورمیانە به صف بندی قدرت های جهانی و منطقەای ابعاد و توازن قوای نوینی بخشیدە است. در مسابقە تسلیحاتی بیشرمانە سخن از کارایی سلاح هایی است که کشتار جمعی مردمان بی دفاع و پناهگاهشان را هدف میگیرد و سکوت مطلق جهانی در باب کشتارهای جمعی و بی تفاوتی و عجز و ناتوانی از بازدارندگی آن، همەی میثاق های جهانی حقوق بشر را به ورق پارە تبدیل کردە است. با هر انفجاری در هر گوشە جهان، تلی از خاکستر برجا می ماند که دفن همە ارزش های تاکنونی بشریت تنها جزئی ناچیز از طبعات ویرانگر آن به شمار می رود.
در خاورمیانە اما عمق تحولات و بازتاب جهانی آن، همە نگاەها را به خود اختصاص دادە است. جمهوری اسلامی با مشارکت (مستقیم و غیر مستقیم) در طراحی خودکشی هفتم اکتبر ۲۰۲۳، مستمسک و فرصت بی سابقەای در اختیار قدرتهای جهانی و رقبای منطقەایش گذاشت که بلافاصلە (انگار که در کمین چنین فرصتی بودند) از خاورمیانە جدید و تغیر آن سخن بگویند و همەی سرمایە سیاسی و نظامی شان را در گرو چنین هدفی بگذارند. به نظر می رسد ۱۵ ماە پس از اکتبر ۲۰۲۳ سخن گفتن از خاورمیانە جدید چندان بی مسما و بدون زمینە و تدارک نبودە است. بازندە اصلی و ورشکستە سیاسی و شکست خوردە نظامی زبانزد عالم در این ۱۵ ماە جمهوری اسلامی است که استراتژی چهل و پنج سالە صدور انقلابش در میان بمباران و انفجارات مکرر و دود و ویرانەهای خاورمیانە دفن می شود و برای واعظ اصلی این استراتژی که به کرات از نابودی شهرها سخن گفتە بود، تنها “انتقامش” خواندن نماز میت بر سر باقیماندە اجساد رجزخوانهایی بود که زمانی کنترل چهار پایتخت را به طعنە به رخ جهانیان می کشیدند. بالاخرە با سقوط سوریەی ستون اصلی محورشان فروپاشی آن چە جمهوری اسلامی به هم بافتە، شتاب فزونتری به خود گرفتە است.
پلنوم کمیتە مرکزی کومەلە در این شرایط حساس دوران ساز برای بنیاد نهادن جامعەای نوین، سر خط سیاست ها و راهکارهای عملی و روشنی را که باید به عنوان یک حزب چپ کردستانی اتخاذ کند، بر می شمارد:
۱- جمهوری اسلامی به حضیض و دریوزگی و درماندگی بی سابقەای افتادە است و کمتر رژیم مستبد و دیکتاتوری قبل از سرنگونی اش به چنین فرومایگی و پستی و رذالت دچار شدە باشد. رژیم اسلامی دچار عمیق ترین بحران مشروعیت، حکومتی، بحران اقتصادی و اجتماعی است. جنبش های عظیم کارگران، زنان، ملل تحت ستم، معلمان و جنبش های مدنی گستردە که به شورش های پردامنە مردمی به ویژە در زمستان ۹۶، آبان ۹۸ و انقلاب ژینا تبدیل شدەاند، چشم انداز روشنی را در نبردهای اجتماعی برای دست بابی به آزادی و برابری و عدالت و دمکراسی و آزادی ملل ترسیم کردە است.
۲- حکومت اسلامی که به یک جامعە ۸۰ میلیونی تحمیل شدە است، در حال فروپاشی و فروریزی است. جامعەای که سالخوردگانش برای بقا واپسین سال های عمرشان ناچار از تظاهرات و تجمعات هستند، جامعەای که زنانش در یک جنگ تمار عیار برای ابتدایی ترین حقوق خود باید در نبرد هر روزە باشند، جامعەای که با ملل متنوع باید شاهد حاکمیت اشغالگرانە و اعدام های فلەای باشند، جامعەای که معلمانش، در مقابل چشمان شاگردانشان، در جنگ و گریز روزانە با حاکمیت سیاسی و در معرض هتاکی و زورگویی باشند، جامعەای که بقا محیط زیست آن مستلزم رودر رویی دائمی با حاکمیت است، جامعەای که بیمارستانهایش به بنگاە غارتگری تبدیل شدەاند، جامعەای که مسافرت در آن با بیم و هراس و تلفات در آن همراە است، جامعەای که امنیت حاکمانش در گرو ناامنی دائمی در جامعە است، جامعەای که مسافران خارجی اش به گروگان وزارت خارجەاش درمی آیند تا با قاچاقچیان و تروریست های زندانی رژیم در گوشە و کنار جهان مبادلە شوند، جامعەای کە حاکمانش به عاملان فقر و بیکاری، به زن ستیزی، به سرکوبگران ملل، دشمن دمکراسی و به ترویسم و آدمکشی های سازمانیافتە دولتی زبانزد جهانیان است، نمی تواند و نباید دوام بیاورد.
۳- در خاورمیانە که استراتژی صدور انقلاب اسلامی (صدور شیعەگری) بخش اعظم سرمایە و سامان اقتصادی، نظامی، دیپلماسی و نیروی انسانی اش را در راە آن به گرو گذاشت، به چنان موقعیت حقیری دچار شدە است و به ویژە پس از سقوط اسد، همگان از فروپاشی نزدیک جمهوری اسلامی سخن به میان می آورند. صدور شیعەگری که نطفەهایش در فردای بهمن ۵۷ گذاشتە شد، اینک موجبات فروپاشی کل نظام را فراهم کردە است. رجزخوانی های قبل از اکتبر و اوایل آن جای خود را به یاوەگویی های حقارت آمیز و بزدلانە دادە است که نمونەاش حتی در میان دیکتاتوری های بازندە به ندرت وجود داشتە است.
اما شکست خاورمیانەای رژیم نه فقط در معادلات نظامی و برتری آتش، که از بن بست ایدئولوژی و سیاست های حاکم بر این رژیم نشات می گیرد. شکست خاورمیانەای جمهوری اسلامی اساسا با بن بست حاکمیت رژیم در همە ابعاد آن قابل توضیح است. صدور شیعەگری از همان آغاز مستلزم سرکوب موانع داخلی بود. (جنگ عراق و سرنگونی هواپیمای مسافربری اش را بر فراز خلیج برکت و فرستادە الهی نامیدند)، مستلزم زن ستیزی، تحمیل حاکمیت اشغالگرانە بر ملل، انقلاب فرهنگی و یورش به دانشگاەها، تحمیل فقر و فلاکت و بیکاری و تعرض مدام به جنبش کارگری و آزادی های سیاسی و اجتماعی، برپایی مخوف ترین شکنجەگاەها و کشتار های زندانیان بود، در مقابل صدام جام شکست زهر را نوشیدند اما در داخل هزاران زندانی سیاسی را در کمتر از دو ماە به دار زدند.
۴- با وجود چندین دهە سرکوب جنبش های اجتماعی گام به گام و با قدرت در صحنە سیاسی ایران حضور دارند که در سالیان اخیر با خیزش های مردمی و گستردە جمهوری اسلامی را به گفتە بالاترین مقامات تا آستانە ازهم گسیختگی کشاند. جامعە مدنی مبارز و با ارادە و مصمم تبلور یافتە، و در میان کارگران، زنان، معلمان و ملل تحت ستم نطفەهای یک آلترناتیو جدی، دمکراتیک و با پشتوانە مردمی را در داخل فراهم کردە است. خیزش های این سالیان (وقوع بیش از هزار تجمع اعتراضی تنها در سە ماە اخیر) طیف گستردەای از شخصیت های سیاسی، رهبران میدانی و لیدرهای مبارز را پروراندە که بدون شک هیچ آلترناتیو جدی نمی تواند بدون حضور آنان به قطبی موثر تبدیل شود. تلاش ها و کشمکش های فشردە و علنی در خارج در میان طیف های سیاسی متضاد در جریان است باید بتوانند نیرو و پتانسیل عظیم داخلی با رهبران میدانی جامعە مدنی را بنیاد آلترناتیو مورد نظرشان قرار دهند.
در راستای پاسخگوئی به شرایطی که از آن سخن رفت، کومەلە زحمتکشان کردستان بر این باور است که ائتلاف سیاسی “همبستگی فراگیر برای آزادی و برابری در ایران” (متشکل از ۱۴ جریان سیاسی ) با اتکا به پلاتفرم آن «تفاهم نامه ۱۵ ماده ای»، ائتلاف و پایه و سکوی مناسبی در جهت هر چه وسیع تر نمودن همکاری ها و یا اقدامات مشترک سیاسی به شمار می آید. کومەلە زحمتکشان کردستان
که از بنیانگذاران اولیه این ائتلاف بوده، مفاد پلاتفرم آن را منطبق با خواستها و مطالبات همه جنبشهای اجتماعی جامعه ایران که در بالا اشاره شد، می داند. ما در کنار همپیمانان خود در این ائتلاف به سهم خود از هیچگونه تلاشی در جهت هرچه وسیع تر نمودن دایره فعالیت آن در راستای هرچه فراگیرتر نمودن اتحادهای لازم و ممکن دریغ نخواهیم نمود.
در کردستان:
پلنوم دوم کمیتە مرکزی کومەلە با ارزیابی شرایط سیاسی و مبارزاتی مردم و موقعیت جبنش آزادیخواهی ملی کردستان الویت های سیاسی و تشکیلاتی و ضرورت آمادگی برای رودررویی با حوادث و تحولات و احتمالات را مورد بررسی قرار داد.
۱- با انقلاب ژینا و مانیفست آن (ژن ژیان ئازادی) جایگاە کردستان با استواری و صلابت چهل و پنج سال گذشتە که گام به گام چە از حیث سیاسی و محتویی و چە از حیث گسترش جغرافیای سیاسی اش رشد و تعمیق یافتە، به مراتب محکم تر و با ثبات تر گردیدە است. دیواری که جمهوری اسلامی و شونیسم حاکم میان کردستان و دیگر نقاط کشیدە بود، نه تنها فرو ریخت که کردستان به ستون محکم و به الگویی در مبارزات و خیزش های اجتماعی تبدیل شدە است.
کردستان با پشتوانە دەها سال مقاومت و به ویژە خیزش های میلیونی سال های اخیر، و با آزمون پربهای انقلاب ژینا، آمادگی درخور توجهی برای برداشتن خیزها و گام های بلندتری دارد.
۲- دورە اخیر بخصوص نشان داد که کردستان فقط با تکیە به دفاع مشروع مسلحانە نیست که چنین جایگاهی کسب کردە است. جنبش کردستان بیش از هر زمان دیگری چون جنبش سیاسی آزادیخواهی حق طلبانە و مدرن و مترقی شناختە شدە است. رشد خود آگاهی ملی، گسترش جنبش های اجتماعی، برجستەتر شدن اشکال مبارزاتی مدنی و سیاسی، اعتصابات میلیونی، موقعیت و جایگاە زنان، جنبش حفظ محیط زیست، جنبش موفق نه به اعدام و ممانعت از اجرای قصاص و بالابردن فرهنگ عمومی در این رابطە، کردستان و جنبش آن و آیندەاش به موقعیت والاتری سوق یافتە است و ارزش ها و ظرفیت های مترقی، دمکراتیک و مدرن و عدالت خواهانە برجستگی فزونتری یافتە است.
۳- این شرایط و احتمال خیزش های مردمی گستردە، احزاب سیاسی کردستان را فرا می خواند که حول پلاتفرمی مشترک و زیر یک چتر کردستانی و ملی برای هدایت مبارزات در کردستان متحد و متشکل شوند. این کمبود اساسی حلقە ضعیف جنبش کردستان است که در صورت برطرف نکردن و عدم رفع آن، از برایی و اتحاد و لاجرم امید و اعتماد به آیندە به شدت می کاهد. دورە کنونی دورە تعدد احزاب است و کومەلە زحمتکشان کردستان تلاش برای دستیابی به اتحاد احزاب و شکلگیری یک ائتلاف کردستانی را کماکان در الویت خود خواهد داشت.
همچنین کومەلە وظیفە و رسالت خود می داند که پروسە مبارزات سیاسی و آزادیخواهانە را در همەی بخش های کردستان تعقیب کردە، در حمایت همە جانبە از آنها و برای نزدیکی و همکاری و تقویتشان گام های عملی بردارد. پیروزی و پیشروی هر بخشی از کردستان تاثیر مستقیم بر دیگر بخش های آن دارد.
در رۆژاوای کردستان (سوریە) که به ویژە پس از سرنگونی اسد فرصت تاریخی یافتە و در همان حال با تهدیداتی روبرو است، کومەلە پشتیبان و همکار روژاوا بودە و هست و خواهان همپیمانی و اتحاد همەی احزاب سیاسی و نیروی پیشمرگ در روژاوا است و باید بتوانند با ساختاری واحد به نمایندگی ملت کرد در پروسە سیاسی و حکمرانی مشارکت کنند و اجازە ندهند که دشمنان داخلی در سوریە و در منطقە از شکاف ها و پراکندگی سودجویی کنند.
در کردستان ترکیە و پروسە سیاسی که آغاز شدە تا کنون اثبات کنندە این حقیقت تلخ برای اشغالگران است که ارادە و حق طلبی و آرزوی رسیدن به آزادی شکست ناپذیر است و اشغالگران باید در برابر این ارادە زانو بزنند یا سرشان به سنگ خواهد خورد. تحولات منطقە و سنگینی حضور مسلە کرد در خاورمیانە مژدەبخش دورانی نوین است. کومەلە در این بخش نیز پشتیبان و همکار جنبش آزادیخواهی کردستان است و خواهان اتحاد و همگرایی احزاب سیاسی و خاتمەدادن به پراکندگی است.
در تحولات جاری خاورمیانە و مسالە کرد، اقلیم کردستان نقش و جایگاە ویژە منطقەای و جهانی دارد. در اقلیم کردستان نیز اتحاد و همدلی احزاب و تقویت ارگانهای مستقر و موقعیت دیپلماسی آن بسیار کارساز و مهم است.
اتحاد و اتخاذ مواضع مشترک و همکاری میان احزاب سیاسی کردستان در هر چهار بخش آن ضرورتی فوری است.
۴- در این دورە پر تحول، کومەلە باید ظرفیت های خود را برای پیوند فزونتر با جنبش های اجتماعی و احزاب و تشکل های مردمی چپ و دمکرات و آزادیخواە و جنبش های دیگر ملل در ایران باید بالا ببرد و بتوانند هماهنگی و همکاری و همسویی محکم تری به وجود آورند. ارگان های مربوطە کومەلە بلافاصلە پس از پلنوم نیازمند برنامەریزی و تحرک لازمی باید باشند.
۵- کومەلە می تواند و باید نقش تاثیرگذارش را در شکلگیری قطب بندی سیاسی در تحولات پیشارو در ایران برای تحکیم جامعەای آزاد و دمکراتیک و برای تامین حقوق ملت کرد و سروری سیاسی مردم کردستان ایفای نقش کند. آیندە و منافع جنبش کردستان از ما می خواهد که گام های اساسی برداشتە شود. چە کومەلە و چە جنبش کردستان نیازمند دخالتگری فعالانە در روندهای سیاسی و وسیع ترین ارتباطات و هم پیمانی است.
کومەلە زحمتکشان کردستان
۱۷ دیماە ۱۴۰۳
۶ ژانویە ۲۰۲۵
2 پاسخ
راه رفع ستم ملی از اکراد در ھمه ممالکی که آنها در آن سکونت دارند، تنها در مبارزه مشترک و ھمکاری آنها با سایر مردم آن کشورھا برای تحقق آزادی، دموکراسی و حفظ استقلال ملی و تمامیت ارضی و مبارزه ملی و مبارزه ضد امپریالیستی و ضد صهیونیستی آنهاست. در چارچوب اعتماد و احترام متقابلی که در متن این مبارزه انقلابی و مترقی ایجاد می شود ، می توان به حقوق متقابل ھم احترام گذاشت و آنرا به رسمیت شناخت و در کنار ھم با صلح، دوستی و برداری و ھمکاری متقابل زیست . تنها این مبارزه است که دورنمای موفقیت و پیروزی و تفاھم و ھمبستگی ھمه خلقهای منطقه را خواھد داشت.در غیر اینصورت مردم ایران ھرگز به حکومت کردستانی در ایران نظیر کردستان بارزانی در عراق و یا جای دیگر تن در نخواھند داد و در این راه با کردھای انقلابی و مترقی نیز ھمداستانند.حمایت از حق خود تعیینی سرنوشت ملتها باید بر ضد امپریالیسم و صهیونیسم باشد که در پی ایجاد جغرافیای جدید سیاسی در منطقه ھستند .
“جامعەای که با ملل متنوع باید شاهد حاکمیت اشغالگرانە و اعدام های فلەای باشند ” (از مقاله)
حاکمیت اشغالگرانه بدان معنی است که حکومتی
با مرزهای مشخص و شناخته شده کشور دیگری را که همین خصوصیات را در جوامع بین المللی دارد اشغال کند . آیا کردستان اشغال شده است ؟
توافقنامه ای میان “حزب دمکرات کردستان ایران” و “حزب کومله کردستان ایران” در گذشته به امضاء رسید . این توافقنامه سندی تجزیه طلبانه و ضد ایرانی در خدمت تجزیه ایران و ایجاد کردستان بزرگ در منطقه خاور میانه به عنوان اسرائیل دوم بود .
این دو حزب در اساس خود بر روی همدستی با امپریالیستها و صهیونیسم جهانی برای نابودی ایران، حساب جدیدی باز کردند . نه سخنان آقای عبداله مهتدی جدید است و نه سخنان آقای مصطفی هجری…
آقای عبداله مهتدی زمانیکه تحت نام کومله با گروه اتحاد مبارزان کمونیست ( گروه سهند منصور حکمت ) اتحاد کرده بود و”حزب کمونیست ایران” را ایجاد کرد، خواهان ایجاد اسرائیل جدیدی در کردستان بود و عدم پیگیری این سیاست را در یکی از سخنرانی های خویش یکی از اشتباهات مبارزاتی تشکیلات آنروزی خود بیان کرد . وی موفق شده بود در همکاری با دارو دسته منصور حکمت برای کومله در”حزب باصطلاح طبقه کارگر” حقوق ویژه بدست آورد، تا ناسیونال شونیسم کُرد را تبلیغ کند . به سخنان آنروز ایشان توجه کنیم .
“ما نمی توانیم از کشور سوسیالیستی خود در حد توان خود دفاع کنیم ؟ چرا نمی توانیم، ما براحتی می توانیم سربازگیری بکنیم ، عضو سازمان ملل بشویم، اسلحه بخریم، مالیات بگیره، اسلحه تامین کند، وام بگیرد، سرمایه گذاری کند… به منابع طبیعی دست پیدا کند و استخراج کند و بفروشد، چرا نمیشود، مگر اسرائیل چقدر جمعیت دارد، مگر کویت چقدر جمعیت دارد، مگر می شود به سادگی حمله کرد و کویت را گرفت . فرض کنیم برای خود آمریکا، چونکه فقط قشون قضیه را تعیین نمی کند. اینکه یک ملت خودش را به صورتی متعیّن کرده باشد و باور کرده باشد که ملتها و کشورهای دیگر وی را برسمیت شناخته باشند، خودش سنگرهای مشخصی است. در سازمان ملل هوار می کنیم که سربازان ایتالیائی و سوئدی بیایند دم جاده بایستند و مانع حمله شوند. ما باید به سوی یک حاکمیت مشخص پیش برویم.ما باید کشور مقابل کشور بوجود میاوردیم و به همه اعلام می کردیم که جنگ است . حالا ما می فهمیم که چه خبطی در عرض این چهار سال کرده ایم.”