با توجه به تازهترین گزارش سازمان حقوق بشر ایران که در روز ۶ ژانویه سال جاری منتشر شده،قتل زنان در ایران بهعنوان یکی از مصادیق بارز خشونت جنسیتی، به بحرانی جدی و تأسفبار تبدیل شده است. این معضل نهتنها بازتابدهنده ضعف در ساختارهای قانونی و فرهنگی کشور است، بلکه نشاندهنده بیتوجهی آشکار به حقوق انسانی و اصول بینالمللی است.
آمار نگرانکننده قتل زنان
مطالعات نشان میدهد که آمار قتل زنان توسط اعضای مرد خانواده به طرز هشداردهندهای افزایش یافته است. قتلهایی که تحت عنوان «قتل ناموسی» یا به بهانههایی چون «حفظ شرف خانواده» رخ میدهند، بازتابدهنده فرهنگی است که ارزش زن را به اطاعت از هنجارهای سنتی و مردسالارانه محدود کرده است. آمار رسمی نشان میدهد که در سالهای اخیر، موارد گزارششده قتل زنان بهطور قابلتوجهی افزایش یافته است، اما بسیاری از این موارد گزارش نمیشوند یا بهعنوان «خودکشی» یا «حوادث» ثبت میگردند.
قوانینی که خشونت را تشویق میکنند
قوانین جمهوری اسلامی به جای حمایت از زنان، بهطور ضمنی قتل زنان را تسهیل و تشویق میکند. بر اساس مواد قانون مجازات اسلامی، یک مرد میتواند در صورت مشاهده زنا، همسر خود و مرد دیگر را بدون مجازات قانونی به قتل برساند. همچنین تبصره های متن این قانون، پدران را از مجازات قصاص برای قتل فرزندان خود معاف میکنند، که این موضوع اغلب در قتلهای ناموسی نقش کلیدی را ایفا میکند.
فقدان مکانیسمهای حفاظتی
در ایران، مکانیسمهای حفاظتی برای جلوگیری از خشونت مرگبار علیه زنان عملاً وجود ندارند. نهتنها قانون از قربانیان خشونت حمایت نمیکند، بلکه پلیس و سیستم قضایی اغلب موارد خشونت را بهعنوان «مسائل خانوادگی» نادیده میگیرند. مراکز حمایتی مانند خانههای امن و خدمات مشاوره نیز بسیار محدود بوده و دسترسی به آنها دشوار است. علاوه بر این، فعالانی که در حوزه حقوق زنان فعالیت میکنند، اغلب با تهدید، بازداشت و پیگرد قانونی مواجه میشوند.
ازدواج کودکان و ارتباط آن با قتل زنان
ازدواج کودکان یکی دیگر از عواملی است که با قتل زنان ارتباط نزدیکی دارد. بسیاری از دختران زیر سن قانونی، که اغلب در سنین ۱۳ سال و پایینتر ازدواج میکنند، قربانی خشونتهای جسمی و روانی شدید میشوند.
این دختران به دلیل نبود حمایت قانونی و فرهنگی، در موقعیتی قرار میگیرند که ترک خانه یا درخواست طلاق برای آنها عملاً غیرممکن است و این وضعیت میتواند به قتل آنها منجر شود.
آسیبپذیری گروههای خاص
زنان اقلیتهای قومی و مذهبی، زنان دارای معلولیت و زنان مهاجر در ایران بهطور خاص در معرض خطر قتل قرار دارند. این گروهها به دلیل تبعیضهای چندگانه، از جمله تبعیض جنسیتی، نژادی و طبقاتی، بیشتر در معرض خشونت و قتل قرار میگیرند.
بیتفاوتی قانونگذاران و نقض قوانین بینالمللی
با وجود افزایش آمار قتل زنان، طرحهای قانونی برای حمایت از زنان سالهاست که در مجلس بصورت بلا تکلیف باقی مانده و به تصویب نمیرسند. این در حالی است که ایران بهاجرای مسئولیت ها وتعهدات بینالمللی خود در قبال کنوانسیونهای حقوق بشر سازمان ملل، از جمله پیماننامه حقوق مدنی و سیاسی و پیماننامه حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی عمل نکرده است. عدم حمایت قانونی از زنان نهتنها نقض حقوق بشر است، بلکه مانعی برای توسعه اجتماعی و فرهنگی کشور به شمار میآید.
مسئولیت و نقش شهروندی مردان در مقابله با قتل زنان
مردان بهعنوان نیمی از جامعه و نقشآفرینان اصلی در خانواده و اجتماع، نقش حیاتی در مقابله با معضل قتل زنان ایفا میکنند. تربیت و آموزش مردان برای احترام به حقوق زنان و ترویج رفتارهای غیرخشونتآمیز از گامهای اساسی برای کاهش این معضل است. همچنین مردان میتوانند از طریق مشارکت در برنامههای آگاهیبخشی و مقابله با باورهای سنتی نادرست، به ایجاد تغییرات مثبت در فرهنگ عمومی کمک کنند.
نقش نخبگان، گروهها و احزاب سیاسی
نخبگان فکری، فرهنگی و سیاسی، وظیفه دارند تا از موقعیت خود برای طرح و ترویج مسائل حقوق زنان استفاده کنند. احزاب و گروههای سیاسی اپوزیسیون نیز باید به جای تمرکز صرف بر مسائل کلان سیاسی، حقوق زنان را در اولویت برنامههای خود قرار دهند. حمایت از قوانین حمایتی و نظارت بر عملکرد نهادهای قضایی و اجرایی، از جمله اقداماتی است که نخبگان و احزاب میتوانند انجام دهند.
فرهنگسازی و تقویت نهادهای مدنی
ایجاد و تقویت نهادهای مدنی که بتوانند صدای قربانیان خشونت باشند، ضروری است. این نهادها میتوانند با ارائه خدمات مشاورهای و حقوقی، نقش مؤثری در حمایت از زنان ایفا کنند. همچنین فرهنگسازی از طریق رسانهها و سیستم آموزشی، راهکاری بلندمدت برای کاهش قتل زنان و سایر اشکال خشونت است.
راهکارهایی در جهت تغییر:
قتل زنان در ایران تنها یک معضل اجتماعی نیست، بلکه نشاندهنده بحرانهای عمیق فرهنگی، قانونی و اجتماعی است. برای مقابله با این بحران، اصلاح قوانین، ایجاد مکانیسمهای حمایتی مؤثر، و تغییر فرهنگ مردسالارانه ضروری است. همچنین مشارکت فعال مردان، نخبگان و گروهای سیاسی در این مسیر میتواند گامی مهم به سوی ایجاد جامعهای امنتر و عادلانهتر باشد. جامعه جهانی نیز باید با اعمال فشار بر حکومت ایران، خواستار رعایت حقوق زنان و توقف خشونت علیه آنها شود. بدون اقدام جدی در رفع تبعیض جنسیتی در کلیه ابعاد آن در جامعه، این بحران ادامه خواهد یافت و قربانیان بیشتری خواهد گرفت.