نازک بین-جهان پهلوان غلامرضا تختی ،در تاریخ ۵ شهریور ۱۳۰۹ در شهر تهران متولد شد. جهان پهلوان در تاریخ ۱۷ دی ۱۳۴۶ از دنیا رفت. لقب «جهان پهلوان» شایسته مرد بزرگ کشتی ایران است . غلامرضا تختی هیچگاه شبیه به قهرمانان دیگر نبود؛ او مردی بود با روحی بزرگ و شخصیتی متواضع و متین. بر همین اساس لقبهای زیادی همچون پوریای ولی زمانه و رستم دستان ، نیز به وی داده شد. اما ،خود او ،در صحبتهای اش تأکید میکرد که نه رستم است و نه پوریای ولی، بلکه فقط غلامرضا تختی است؛ مردی که از خود تصویر جدیدی برای مردم اش بهجا گذاشته است.
او، در کنار قهرمانیهای ورزشی، به عنوان یک شخصیت اجتماعی شناخته میشد که همواره در تلاش برای جلب محبت و رضایت مردم بود. تختی در یکی از گفتوگوهای اش گفته بود: «هیچ چیز نمیتواند مرا خوشحال کند؛ پول، مدال طلا، عشق و حتی عشق… نسبت به این مردمی که به فرودگاه آمدهاند، احساس شرمندگی میکنم. راستی چقدر محبت بدهکارم!» این جملات نشاندهنده تعهد عمیق او به مردم و احساس مسئولیت اش نسبت به جامعه بود.زنده یاد عطاالئه بهمنش مفسر برجسته ورزش ایران ، در یک برنامه رادیوئی خطاب به تختی، پرسیده بود : «برای مردمی که دوستت دارند چه پیغامی داری؟» غلامرضا تختی ،فقط پاسخ داد: «من به مردم تعظیم میکنم!
نه ،فقط بخاطر سالها ورزش قهرمانی در رشته کشتی و کسب افتخارات فراوان برای ایران، بلکه به خاطر خصائل مهمتر یعنی: ترویج خصلتهای جوانمردی و نوعدوستی ،معرفت، متانت ،اخلاق و مرام پهلوانی ،این صفت برجسته برازنده وی بود. تختی، سیاست را در خدمت به مردم و کمک به محرومان و فقرا، معنی می کرد. غلامرضا تختی، در مدتی که عضو جبهه ملی، بود، سیاسی کار نبود. بلکه از دریچه میهن پرستی ووطن دوستی به فعالیت های اش در این جبهه می نگریست. موقعیت اجتماعی او امتیاز بزرگی در اختیار جبهه ملی قرار داد. باور و اعتقاد داشت ورزش وورزشکار ، وظیفه و مسئولیت دارد که افکار و هدف اش، در خدمت به مردم خلاصه شود. زمان زیادی نگذشته بود که،مواضع جهان پهلوان، در مسابقه با علی اف کشتی گیر صاحبنام شوروی(سابق) سر تیتر ، مانیفست نانوشته ورزش کشتی ایران شد: در فکر نصرالئه چاه کن محله مان بودم، که زیر خم علی اف را گرفتم!!
در این که در پنج سال آخر زندگی غلامرضا تختی فشار های سیاسی-امنیتی ساواک قرار داشت، تردیدی وجود ندارد. حتی، مهم ترین کار در حوزه سیاسی تختی که جای چون و چرا درباره علایق او باقی نمی گذاشت، قصداش برای حضور در مراسم دکتر مصدق در اسفند ۱۳۴۵ بود. هر چند ساواک مانع حضور وی می شود . حسین شاه حسینی اولین رییس سازمان ورزش پس از انقلاب( وفات ۱۳۹۶) در این باره میگوید:
با این که احمد آباد کاملا محاصره شده بود ، اما ،تختی به طرف محل تدفین دکتر مصدق حرکت می کند. ماموران وحشت میکنند که اگر مردم با خبر شوند جمعیت زیادی به تأسی از تختی و برای دیدار یا همراهی او سرازیر خواهند شد ،که کار را برای آنان مشکل میکند. از این رو به سرعت او را محاصره کردند.
از زمان مرگ جهان پهلوان تاکنون، طی چند دهه ، خواسته یا ناخواسته گروههائی تلاش کرده اند، تا مکتب پهلوانی عصر معاصر به رهبری غلامرضا تختی را ، مصادره کنند ، یا از بین ببرند. ساواک پرویز ثابتی و چراغ زرد گاه و بیگاه شاهپور غلامرضا پهلوی، تلاش کردند تا نام تختی را از صحنه کشتی ایران پاک کنند. ولی موفق نشدند. بعد از تاسیس جمهوری اسلامی ایران، از همان ابتدا در بر خورد با غلامرضا تختی،حکومت تازه تاسیس دوگانه و حتی گاهی اوقات چند گانه برخورد می کرد. از منظر آیت الئه طالقانی، آیت الئه حسینعلی منتظری و حتی علی خامنه ای ، همچنین مجاهدین خلق و سازمانهای چپگرا و ملی گرایان، غلامرضا تختی ، قهرمان و پهلوان ضد نظام پادشاهی معرفی می شد! اما، آیت الئه های راست سنتی، غلامرضا تختی را طرفدار مصدق ،جبهه ملی و نهضت آزادی می دانستند! سرکوب خونین ۱۳۶۰، موجب شد تا نام غلامرضا تختی و یاد بود سالمرگ وی با اگر و مگر ها روبرو شود. وضعیت روشن بود: جبهه ملی، نهضت آزادی، مجاهدین خلق، لیبرالها، سازمان های چپ، منحل و اعضای آنان یا دستگیر و زندانی و اعدام شدند یا به خارج گریختند!
بعد از مرگ خمینی، و اهمیت ورزش برای جمهوری اسلامی در معرفی نظام در خارج از کشور، و سرگرم کردن مردم در داخل ایران، غلامرضا تختی در سطح گسترده ای مورد توجه نظام قرار گرفت. اما، این وضعیت تا دو سال قبل از پایان دوره ریاست جمهوری حسن روحانی، با درجاتی از بالا و پائین رفتن، ادامه داشت. بعد از ترور قاسم سلیمانی، فکر جایگزینی برای عنوان و مقام جهان پهلوان، وارد ادبیات ورزشی و سیاسی نظام ولایت فقیه شد. ابتدا، الصاق برچسب-پهلوان- بر نام قاسم سلیمانی، مراحل تبلیغاتی و ترویجی را آغاز کردند . در مسابقات داخلی در ایران، وزارت ورزش عکسها و بنرهای مربوط به قاسم سلیمانی با عنوان-پهلوان- تبلیغ می کرد. یک سال سپری شد،ولی نظام در جا انداختن سلیمانی به عنوان پهلوان، موفقیتی کسب نکرده بود. تا اینکه موضوع مسابقه فوتبال تیم عربستانی با سپاهان بیش آمد و پس از لغو مسابقه به خاطر وجود مجسمه قاسم سلیمانی در مدخل ورودی زمین، سرانجام نظام متوجه اهمیت موضوع شد و قید پهلوانی را زد. بعد از این بود که حسن یزدانی ، مورد توجه قرار گرفت. حسن یزدانی به همراه عبدالله موحد، امامعلی حبیبی، غلامرضا تختی، رسول خادم، علیرضا دبیر و کمیل قاسمی یکی از هفت کشتیگیر آزادکار ایرانی است که موفق به کسب مدال طلای المپیک شدهاست . با توجه به مدالهای اش در ردهبندی بهترین کشتیگیران ایران در رشتهٔ کشتی آزاد در رتبه هفتم قرار دارد. با این وصف، وی بدون اینکه خود بداند که نقشه چیست، مدتی در کانون توجه تبلیغاتی نظام بود. اما، دو باخت که یکی اش ضربه فنی مقابل تیلور آمریکائی، باعث شد که رشته های فکری گروه ورزش هئیت موء تلفه،اسلامی و دوستان روزنامه نگارشان در خارج از ایران، پنپه شود و دور حسن یزدانی را خط بکشند.
امروز ۱۷ دی ماه ۱۴۰۳، پنجاه وهفتمین سالروز مرگ غلارمرضا تختی است. هر چند معمای مرگ جهان پهلوان، همچنان زیر خاک مدفون است، اما،یاد و نام او به عنوان یکی از بزرگترین قهرمانان ملی ایران ،همیشه در دلها و ذهنها جاودانه است . پهلوانی که محبوب مردم از هر قشر و صنفی و جنسی بود. از جمله دانشجویان و اساتید دانشگاهها، در روز تشییع جنازه غلامرضا تختی ، برای قهرمان کشورشان به قول عوام، سنگ تمام گذاشتند.
مهمترین افتخارات جهان پهلوان تختی به شرح زیر است:
بازیهای المپیک
۱۹۵۲ هلسینکی: مدال نقره وزن ۷۹ کیلوگرم
۱۹۵۶ ملبورن: مدال طلای وزن ۸۷ کیلوگرم
۱۹۶۰ رم: مدال نقره وزن ۸۷ کیلوگرم
۱۹۶۴ توکیو: چهارم وزن ۹۷ کیلوگرم
رقابتهای جهانی
۱۹۵۱ هلسینکی: مدال نقره وزن ۷۹ کیلوگرم
۱۹۵۴ توکیو: نفر پنجم وزن ۸۷ کیلوگرم
۱۹۶۱ یوکوهاما: مدال طلای وزن ۸۷ کیلوگرم
۱۹۶۲ تولیدو: مدال نقره وزن ۹۷ کیلوگرم
بازیهای آسیایی
۱۹۵۸ توکیو: مدال طلای وزن ۸۷ کیلوگرم
قهرمانی آسیا
چهار مدال طلا و چهار مدال نقره