ناآگاهی و توهم دانایی که به صورت گسترده در سطوح فردی، سازمانی و اجتماعی رواج دارند، از جمله موانع اصلی رشد سالم جامعه به شمار میآیند.
توهم به طور کلی به معنای برداشتهایی ست که با واقعیتهای عینی و ملموس در تضاد قرار دارند. به عبارت دیگر، توهمات، تجربیات حسیی هستند که ظاهراً واقعی به نظر میرسند، اما در واقع توسط ذهن انسان تولید میشوند.
ناآگاهی و توهم دانایی بهواسطه رشد سریع فنآوری، باعث انتقال اطلاعات سطحی – که لزوماً دانش علمی نیستند- و ضداطلاعات میشوند و در محیطهای مختلف گسترش مییابند. این امر مانع پیشرفت فردی، گروهی و اجتماعی میشود. آثار منفی این پدیدهها را به وضوح میتوان در محیطهایی چون خانه، مدرسه، محل کار، رسانهها و دیگر بخشهای اجتماعی مشاهده کرد.
توهم دانایی به معنای آسیبدیدگی یا بیماری روانی – که این نوشته نمیخواهد در اینجا به این پدیده و اثرات آن بپردازد- تنها اثرات منفی و مخرب دارد.
اما پرسش اصلی این است که آیا توهم دانایی- نه به معنای آسیب روانی- هم جنبه منفی دارد یا این که میتواند فرصتی برای رشد و بهبود فرد و جامعه نیز باشد؟
توهم دانایی: محدودیت یا فرصت؟
توهم دانایی زمانی رخ میدهد که فرد یا گروهی به اشتباه تصور میکنند در مورد یک موضوع خاص یا مسائل مختلف، اطلاعات کافی دارند، در حالی که نسبت به فقدان واقعی دانش علمی خود آگاه نیستند. توهم دانایی معمولاً به دلایل مختلف تأثیرات منفی زیر را به همراه دارد:
۱- جلوگیری از یادگیری واقعی: افرادی که دچار توهم دانایی هستند، به دلیل اعتماد بیش از حد به تصورات و باورهای سطحی خود، تمایلی به یادگیری بیشتر یا پذیرش نقد ندارند.
۲– انتشار شبه دانش: این افراد با انتشار اطلاعات ناقص یا نادرست، به گسترش شبه واقعیتها و کاهش کیفیت دانش میپردازند که نتیجهی آن، عقبماندگی و عدم رشد سالم جامعه است.
۳– تربیت مدیران نالایق با نگرش سطحی: در برخی شرایط، توهم دانایی میتواند با زد و بندهای سیاسی و اجتماعی افراد نالایق را به موقعیتهای کلیدی برساند یا آنان را حتی علیرغم فقدان درک علمی و عملی کافی برای مدیریت جامعه، در مسند قدرت حفظ کند،. در نتیجه، این فرآیند به بحران مدیریت در جامعه منجر میشود که به مرور موجب جنبشهای اعتراضی متعدد و نهایتاً سرنگونی حاکمان و مدیران متوهم میشود.
توهم دانایی: فرصتی برای تغییر؟
با این حال، اگر از زاویهای متفاوت به توهم دانایی نگاه کنیم، میتوان آن را بهعنوان فرصتی برای تغییر و تحول در سطوح فردی، گروهی، سازمانی و اجتماعی به حساب آورد. شرط تحقق این تغییر، رسیدن فرد یا جامعه به بینشی ست که او را از توهم دانایی خود آگاه سازد. در این شرایط، آگاه شدن به توهم دانایی میتواند بهعنوان فرصتی برای ایجاد انگیزه و حرکت به سوی تغییر و تحول سازنده تلقی شود. گاهی افراد در تلاش برای تحقق تصورات خود، متوجه محدودیتهای دانش و باورهای غلط خود میشوند و این مواجهه، فرصتی برای پذیرش واقعیت و آغاز تغییر میآفریند. در این فرآیند، فرد قادر میشود به اصلاح رفتار و نگرشهای خود بپردازد.
در ادامه به چند نمونه از توهم دانایی در حوزههای مختلف اشاره میشود:
سیاسی: بسیاری از سیاستمداران یا احزاب ممکن است دچار این توهم باشند که تنها راهحل مشکلات جامعه در دستهای آنهاست و از مشورت با متخصصان یا بررسی گزینههای دیگر اجتناب کنند. این نگرش میتواند به تصمیمات یکجانبه و اشتباه منجر شود. مثلاً در دورههایی که دولتمردان به شدت بر سیاستهای اقتصادی خاصی تأکید میکنند، بدون توجه به مشاورههای علمی یا بازخوردهای عمومی، ممکن است مشکلات جدی ایجاد شود.
علمی: در تاریخ علم، بسیاری از نظریههای علمی در ابتدا بهعنوان حقیقت مطلق پذیرفته شدهاند، اما با پیشرفت تحقیقات و کشفیات جدید، به اشتباه بودن آنها پی برده شده است. بهعنوان مثال، نظریه مسطح بودن زمین یا این که زمین مرکز عالم است، سالها بهعنوان حقیقت علمی پذیرفته شده بود تا اینکه شواهد جدید این تصورات را به چالش کشید.
اجتماعی: در بسیاری از جوامع، نگاهی ثابت به موضوعات اجتماعی مانند حقوق زنان یا اقلیتها وجود دارد. اما افرادی که خود را “آگاه” میدانند ممکن است بر اساس دیدگاههای برآمده از پیشفرضهایشان به تحلیل این گونه موضوعات اجتماعی بپردازند و از شنیدن نظرات و تجربیات دیگر گروهها یا اقشار اجتماعی غفلت کنند. این رویکرد میتواند مانع از پیشرفت در اصلاحات اجتماعی و پذیرش تنوع شود.
اینها نمونههایی از توهم دانایی در زمینههای مختلف هستند که نشان میدهند چگونه درک این توهم و پذیرش محدودیتهای دانش میتواند به بهبود فرآیند تصمیمگیری و یادگیری کمک کند.
کلید رهایی از توهم دانایی
لازمه آگاهی از توهم دانایی، رشد نگاه انتقادی و سالم است. دانایی فرد یا یک گروه از وجود توهم دانایی خود میتواند نقطه شروعی برای آغاز فرآیند یادگیری واقعی و علمی باشد.
مهمترین گام در این مسیر، پذیرش این واقعیت است که هیچکس بهطور کامل از همه ابعاد مسائل مختلف آگاه نیست.
توهم دانایی میتواند مانعی جدی برای رشد فردی و جمعی باشد، چرا که فرد یا گروهی که خود را دانای مطلق میداند، معمولاً به دنبال کشف حقیقت و آگاهیهای جدید نمیرود. پذیرش ناپایداری و محدودیتهای دانش فردی اولین قدم به سوی یادگیری و پیشرفت است. رشد نگاه انتقادی و توانایی شک کردن به دانستههای خود، فرد را در مسیر یادگیری مستمر و عمیقتر قرار میدهد. برای ایجاد چنین نگرشی، باید از محدودیت دانستههای خود آگاه شویم و به این درک برسیم که آگاهی هیچگاه کامل نخواهد بود و همواره جای پیشرفت و کشف وجود دارد.
نقش رسانهها و محیط اجتماعی در شکلگیری توهم دانایی
محیط اجتماعی فرد مانند خانه، مدرسه، محل کار و همچنین رسانهها نقش مهمی در شکلگیری و گسترش توهم دانایی دارند. رسانههای ناکارآمد و گاه وابسته به حکومتها با انتشار اطلاعات ناقص، به گمراه کردن مردم و تقویت توهم دانایی در جامعه میپردازند. اینگونه رسانهها به جای ترویج تفکر نقادانه، اطلاعات سطحی، غلط و اغراقآمیز را نشر میدهند و بهنوعی در تلاشند تا ذهن اکثریت یا گروه خاصی از مردم را برای رسیدن به اهداف خود مدیریت کنند.
راهکارهایی برای مقابله و کاهش تأثیرات منفی توهم دانایی
برای مقابله با توهم دانایی و استفاده از آن بهعنوان فرصتی برای رشد، باید اقداماتی در سطوح فردی، اجتماعی و سازمانی انجام شود. برخی از این اقدامات عبارتند از:
تقویت مطالعه و تفکر انتقادی: افزایش سطح مطالعه علمی و تشویق به تفکر نقادانه میتواند به افراد کمک کند تا از توهم دانایی فاصله بگیرند و به درک عمیقتری از مسائل دست یابند.
توسعه برنامههای جامع آموزشی: در سطح مدارس و دانشگاهها، باید بر اهمیت یادگیری مداوم و مواجهه با ابهامات تأکید شود. طراحی برنامههای آموزشی که دانشآموزان و دانشجویان را به تفکر نقادانه و تحلیل منطقی مسائل اجتماعی، علمی و سیاسی ترغیب کند، میتواند به جلوگیری از توهم دانایی کمک کند.
افزایش آگاهی عمومی از اطلاعات معتبر: در دوران دیجیتال، اطلاعات به راحتی در دسترس هستند، اما کیفیت اطلاعات همیشه قابل اعتماد نیست. ایجاد آگاهی در میان مردم درباره چگونگی ارزیابی منابع اطلاعاتی و تشخیص تفاوت بین اطلاعات دقیق و شبهدانش ضروری است.
تشویق به پذیرش نادانستهها، اشتباهات و یادگیری از آنها: آگاهی از محدودیتهای دانستههای فردی و پذیرش این حقیقت که هیچکس نمیتواند همه چیز را بداند، گامی اساسی در مسیر یادگیری و رشد است. باید فرهنگی در سطح جامعه ترویج شود که اشتباهات بهعنوان بخشی از فرآیند یادگیری و رشد، پذیرفته شوند. افرادی که خود را دانای مطلق میدانند، معمولاً از پذیرش اشتباهات خود امتناع میکنند و این باعث میشود که از فرآیند یادگیری واقعی عقب بمانند.
گسترش گفتگوهای آزاد و نقد سازنده: در جوامع و محیطهای کاری، باید فضاهایی برای گفتگو و تبادل نظر فراهم شود تا افراد بتوانند به راحتی دیدگاهها و نگرشهای خود را در مورد موضوعات مختلف به چالش بکشند. چنین فضایی به افزایش شناخت و کاهش توهم دانایی کمک میکند.
نقد و اصلاح رسانهها: رسانهها نقشی اساسی در شکلدهی به افکار عمومی دارند. اصلاح شیوههای انتشار اخبار و اطلاعات و تشویق رسانهها به دقت و مسئولیتپذیری بیشتر در ارائه اطلاعات میتواند مانع از گسترش توهم دانایی در جامعه شود. رسانهها باید به جای تأکید بر اطلاعات سطحی، به آموزش و ترویج اطلاعات علمی و معتبر بپردازند.
اهمیت آگاهی از توهم دانایی در جامعه
توهم دانایی بهخودیخود پدیدهای منفی است، اما آگاهی از آن میتواند نقطه شروعی برای تغییر و رشد باشد. پذیرش این حقیقت که دانش فردی محدود است، به ما کمک میکند تا با تلاش بیشتر برای یادگیری واقعی، مسیر درستتری را در زندگی و جامعه انتخاب کنیم. نقش زیرساختهای اجتماعی، رسانهها، آموزش و پرورش، از محیط خانواده تا مهدکودک، مدارس و دانشگاهها، میتوانند موجب رشد تفکر نقادانه و در نهایت کاهش اثرات منفی توهم دانایی و ایجاد جامعهای آگاهتر شوند.
پیوند روانشناسی و سیاست
توهم دانایی در حوزههای روانشناسی و سیاست نیز جنبههای مختلفی دارد. در روانشناسی، توهم به معنای درک یا احساسی ست که واقعیت خارجی ندارد، اما فرد آن را واقعی میپندارد. در سیاست، توهم دانایی میتواند به شکل تحریف واقعیت یا ایجاد باورهای غلط توسط گروههای قدرت یا افراد ایدئولوژیک ظاهر شود. این نوع توهم معمولاً در بحرانهای اجتماعی و زمانی که جامعه با ضعفها و سرکوبهای مختلف روبروست، تقویت میشود.
توهم سیاسی نهتنها موجب ایجاد شکافهای اجتماعی و سیاسی میشود، بلکه میتواند در برابر تغییرات مثبت، مانع ایجاد کند و جامعه را به وضعیت سکون و تکرار اشتباهات گذشته سوق دهد.
کارکرد توهم دانایی در ایران
در ایران، توهم دانایی و سیاسی میتواند توسط گروههای حاکم یا حتی برخی از گروههای مخالف بهعنوان ابزاری برای حفظ وضعیت موجود و جلوگیری از تغییرات اساسی، جهت پیشبرد پنهان سیاست و منافع گروه خاص بهکار گرفته شود. این پدیده ممکن است بهویژه در شرایط بحرانی، سرکوب و در زمانهایی که نارضایتیهای اجتماعی افزایش مییابد، بهشکل خاصی بروز پیدا کند.
در مجموع، آگاهی از این توهمها، ترویج نگاه انتقادی و آموزش علمی، میتواند جامعه را از وضعیت سکون یا پسرفت به سمت پیشرفت هدایت کند.
نتیجتا ما در دنیایی سرشار از فرضیات، تصورات، حدسها و گمانهزنیها به سر میبریم که دارای عواقب مثبت و منفی هستند. در این میان، پذیرش نواقص و تلاش برای آگاهی علمی بیشتر میتواند بهعنوان عامل مهمی برای پیشرفت و تحول در جامعه عمل کند. عقل در یک جامعه سالم و باز رشد میکند و رشد سالم عقل نیز موجب رشد و ارتقاء جامعه میشود. جوامع سالم با ایجاد زیرساختهای لازم و تربیت مدیران لایق، پیشزمینه رشد عقل و دانش را در سطوح مختلف اجتماع به وجود میآورند و به نوعی جامعه را در برابر گزند نادانی و توهم دانایی محافظت میکنند.
دکتر علی سرکوهی
روانشناس، استاد دانشگاه، سوئد
2 پاسخ
شاید همان نو بیسوادی، که با مدرک گرایی در ایران گسترش پیدا کرد. سپاس استاد، عالی بود🙏🌹
با درود،
جانا سخن از زبان ما میگوئی
متاسفانه من شدیداً درگیر چنین افرادی هستم که دنباله رو کسانی هستند که بدون پشتوانه علمی توانسته اند تعدادی را شستشوی مغزی دهند و تمام حرفها و نظرات بی پایه و غیر علمی شأن را به خوردشان دهند و از آنها پیروانی بسازند که تصور میکنند خودشان همه چیز میدانند و دیگران هیچ نمیدانند.
کسیکه از او مینویسم یکی از نزدیکان من است که تحت تاثیر David Icke قرار گرفته و تمام اراجیف او را دربست قبول دارد.
من کتاب داوید آیک را قرض گرفته ام که با استناد به نوشته های خودش با شخص مورد نظر بحث کنم و او را از اشتباه دربیاورم ولی اگر موفق نشدم هدفم این بود که به طریقی از شما کمک بگیرم تا به کمک علم و آگاهی تان او را به واقع بینی رهنما باشید. و امروز که این مقاله شما را دیدم مصمم تر شدم .
مقاله تان جالب و آموزنده بود ، ممنونم که در جهت آگاهی بیشتر تلاش میکنید..
هوشنگ ضیغمی