ترکیه و ایران در تقسیم بندی کنونی قدرت سیاسی جهانی در دو سوی مختلف قرار دارند. ترکیه در سمت امریکا، اسرائیل، غرب و ناتو و ایران در سمت مخالف، اما اشتراکات آنها در جهاتی از امنیت ملی، منافع ملی و بهره وری اقتصادی و حجم تبادلات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی مردم دو کشور، رویاروئی آنها را نه بعنوان دشمن که بعنوان رقیب چهره نمایی میکند. ازنگاه یک سیاست ژئواستراتژیک آینده بین ترکیه برای ایران مهمترین همسایه است، با انبوهی از پتانسیل ها، چه برای رفاقت و چه برای رقابت!
موقعیت ژئواستراتژیک ایران چیست؟
این پرسشی است ناظر بر مناسبات بنیانی امروز و فردای کشور ما با همسایگان آن و نیز با کشورهای دارای وزن تعیین کننده در سیاست های منطقه ای و فرامنطقه ای. امکانات و محدودیتهای جغرافیائی کشور ما کدام اند تا بر پایه آنها بتوان مناسبات گفته شده را همخوان و همسو با منافع عالی مردم کشور بنا نهاد؟
مقدمه : پیش از شروع مطلب لازم به توضیح است؛ در تلاش برای پاسخ به سؤال بالا، پروژه ” بررسی موقعیت ژئواستراتژیک ایران” از آوریل ۲۰۲۴ آغاز گشت. بر حسب اتفاق نوبت بررسی ترکیه به امروز که این کشور در تحولات سوریه نقش بالادست دارد، موکول شده است. از اینرو ضروری است با توجه به حساسیت اوضاع منطقه، براین بررسی مکث لازم داشته باشیم.
ترکیه همسایه شمالی ایران با جمعیت ۸۵ میلیونی یکی از کشورهای مهم منطقه است. در این کشور اقوام و اتنیک ها و اقلیت های گوناگون ملی و دینی زندگی میکنند. ترکها با ۷۲ تا ۷۷ درصد اکثریت جمعیت این کشور را تشکیل میدهند و کردها با ۱۸ درصد بزرگترین اقلیت قومی این کشور محسوب میشوند. این کشور از سال ۱۹۲۳ به یک جمهوری سکولار، واحد و پارلمانی تبدیل شد. ۹۹،۹۸٪ مردم ترکیه مسلمان، عمدتا سنی حنفی و ۱۲ میلیون علوی و بقیه مسیحی، کلیمی و بی دین هستند. در سال ۱۹۲۴ در اولین قانون اساسی ترکیه دین رسمی اسلام نوشته شده اما در سال ۱۹۲۸ با حذف این ماده ترکیه کشوری با دولت و حکومت سکولار معرفی شده است. این کشور دارای مناسبات سیاسی دیپلماتیک، فرهنگی، اقتصادی با همه همسایگان، کشور های منطقه و قدرت بزرگ فرا منطقهای است. موقعیت جغرافیایی آن اهمیت ویژهای به این کشور بخشیده است. ترکیه از یکسو عضو ناتو و از سالها پیش کاندید عضویت در اتحادیه اروپا و از سوی دیگر روابط، مناسبات و مراودات نزدیک با روسیه و چین دارد. این کشور همزمان پذیرای توریستهای اسرائیلی و کشورهای عربی است. و ازجمله معدود کشورهایی است که ایرانیان بدون ویزا میتوانند به آنجا سفرکنند، هم به قصد سپری کردن تعطیلات و یا کسب و کار و هم بعنوان سکوی ترانزیت برای رفتن به کشور های دیگر اروپا و یا آمریکا. ترکیه برای همه اقشار و طبقات ایرانی، “خارج از کشور” محسوب میشود. از کسانی که با خرید بلیط اتوبوس چند روزی فارغ از محدودیت های روزمره در استانبول، ازمیر، سواحل مدیترانه و یا نقاط دیدنی دیگر سپری میکنند و یا آن دسته که در ترکیه به بیزینس و یا خرید و فروش مستقلات مشغولند، تا توریست های کنسرت و پارتی ها! در میان و همراه با این اقشار گوناگون افراد سپاه پاسداران، امنیتی ها و “سربازان گمنام امام زمان” هم در تردد و حرکت هستند. تا جاییکه هر از گاهی خبر ترور، ناپدید شدن و یا دستگیری شهروندان ایرانی را میشنویم.
در عین حال این کشور در سالهای اخیر، حدودا از ۱۴۰۰ و بویژه پس از جنبش زن، زندگی، آزادی، گریزگاهی برای بخشی از جوانان بویژه زنان فارغ از دغدغه پوشش اجباری در این کشور “اسلامی”، همچنین مأمنی برای برخی هنرمندان و ورزشکاران زن ایرانی شده است. بسیاری از آنها در آنجا به فعالیت های هنری ویا ورزشی خود مشغولند. بین جامعه هنری و ورزشی ترکی و ایران از دیرباز رابطه و رقابت وجود دارد. نکته قابل توجه اینکه دولت ترکیه توأمان با جامعه شهروندی و رژیم ایران ارتباط دارد. راه اندازی تلویزون فارسی ترکیه در همین روز های اخیر را میتوان جلوه دیگری از تلاش ترکیه برای ارتباط و جلب مخاطب ایرانی دانست.
ترکیه با ارتش و امکانات نظامی قوی خود در همه نزاع های منطقه ای حضور دارد، خواه بشکل بازیگر و خواه در نقش میانجی. دامنه نفوذ آن تا شمال آفریقا را هم در بر میگیرد. در دکترین “امنیت ملی” این کشور مبارزه با تروریسم نقش شاخص دارد، و به استناد آن پ.کا.کا و سازمانهای مشابه در اپوزیسیون را تروریست میداند. هرچند در ترکیه حکم اعدام وجود ندارد، اما مخالفان بشدت مورد تعقیب و آزار قرار میگیرند.
ترکیه یک قدرت منطقهای و یک کشور تازه صنعتیشده، با موقعیت استراتژیک ژئوپلیتیکی است. اقتصاد ترکیه که در میان اقتصادهای نوظهور و پیشرو در رشد طبقهبندی میشود، بیستمین اقتصاد بزرگ جهان است و دوازدهمین اقتصاد بزرگ براساس برابری قدرت خرید محسوب میشود. ترکیه علاوه بر عضویت در ناتو، عضو سازمان ملل متحد، صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی و یکی از اعضای مؤسس سازمان همکاری و توسعهٔ اقتصادی، سازمان امنیت و همکاری اروپا، سازمان همکاری اقتصادی دریای سیاه، سازمان همکاری اسلامی، سازمان دولتهای ترک و گروه ۲۰ است. ترکیه یکی از اعضای اولیهٔ شورای اروپا در سال ۱۹۵۰ است، و در سال ۱۹۶۳ نیز به عضو وابستهٔ اتحادیهٔ اقتصادی اروپا تبدیل شد، و در سال ۱۹۹۵ به اتحادیهٔ گمرکی اتحادیهٔ اروپا پیوست و مذاکرات الحاق را با اتحادیهٔ اروپا در سال ۲۰۰۵ آغاز کرد. ترکیه دارای یک میراث فرهنگی غنی است که بر اساس قرنها تاریخ و نفوذ مردمان مختلفی که در طول چندین هزار سال در قلمرو آن ساکن بودهاند، شکل گرفتهاست. این کشور خانهٔ ۱۹ سایت میراث جهانی یونسکو است و یکی از پربازدیدترین کشورهای جهان محسوب میشود.
امنیت و سیاست خارجی از نگاه ترکیه
ترکیه، کشوری در تقاطع اروپا و آسیا، و وارث تاریخی طولانی از حکمرانی است. هرچند که اعلام جمهوریت در ۱۹۲۳، همچون لحظهی تاریخی انقطاع از سنت سیاسی و وسعت سرزمینی گذشته است، اما دولت – ملت مدرن ترکیه نیز وامدار و وارث وجوهی از امکانات برآمده از حکومت ۵۰۰سالهی عثمانیست. در چارچوب همین ویژگیها، ترکیه تلاش میکند از سیاست خارجی همچون ابزاری برای اثرگذاری در تحولات منطقهای و جهانی استفاده کند. این کشور با منابع انسانی غنی، اقتصاد پویا، و نهادهای اجرایی، به دنبال تعمیق نقش خود در معادلات منطقه ای و بینالمللی است. در این مسیر، ترکیه میکوشد تا پلی میان گذشته تاریخی و آیندهای مدرن بسازد؛ اما پیچیدگی داخلی و چالشهای منطقهای اغلب این اهداف بلندپروازانه را با محدودیتهایی روبهرو میکند.
سیاست خارجی این کشور – بویژه در بیست سال اخیر – بر حفظ “منافع ملی” و تلاش برای ایجاد شرایطی مناسب برای توسعه و صلح پایدار متمرکز است. این کشور خاصه در فضای متغیر و پرتنش منطقهای و جهانی، با مطرح کردن ایدههایی همچون «کمربند صلح، ثبات و رفاه» در محیط پیرامونی خود، سعی در نشان دادن نقش یک میانجی و عامل ثبات را دارد، اما آیا اینگونه است؟. با این حال، عملکرد ترکیه در این زمینه، گاه با سیاستهایی همراه بوده که به جای کاهش تنشها، به پیچیدگی بیشتر در روابط منطقهای انجامیده است.
دستگاه سیاست خارجی ترکیه در «قرن ترکیه»، که با صدمین سالگرد تأسیس جمهوری آغاز شده، و در اسناد رسمی خود مدعی شده است که بهدنبال تقویت صلح و امنیت منطقهای، گسترش همکاریهای نهادینه در عرصه بینالمللی، و مشارکت در بازآفرینی نظم جهانی است. این اهداف اگرچه مثبت، و مفید برای منافع تمام کشورهای منطقه به نظر میرسند، اما در مواردی با چالشهایی همچون اختلافات مرزی با همسایگان، تنشهای ژئوپلیتیکی، تاثیرگذاری بر «ناامنی نیابتی در منطقه» و سیاستهای داخلی محدودکننده همراه بوده است. سیاست خارجی ترکیه، ساختاری با دو رویکرد متناقض و همزمان دارد: تلاش برای توسعهی تاثیرگذاری سیاسی به هر طریق ممکن – ولو از طریق ساختن گروههای نیابتی و مداخله نظامی مستقیم – که با عنوان مشی «نوعثمانیگرایی» شناخته میشود از یک سو و تلاش برای اثرگذاری از طریق ساختارهای مشارکت بینالمللی و منطقهای از سوی دیگر.
این سیاستها در چارچوب آرمان بنیانگذار جمهوری ترکیه، مصطفی کمال آتاترک، با شعار «صلح در وطن، صلح در جهان» تعریف و توسط رئیسجمهور ترکیه بهعنوان بخشی از چشمانداز «قرن ترکیه» معرفی شدهاند. اما تحقق این آرمانها نیازمند تعادلی میان اهداف اعلام شده و اقدامات عملی است؛ تعادلی که ترکیه هنوز در دستیابی به آن با محدودیتهایی روبروست.
سیاست خارجی ترکیه، که بخشی جداییناپذیر از سیستم “امنیت ملی” این کشور است، اقلاً به لحاظ گفتمانی بر مبارزه با تروریسم و افراطگرایی، پیشگیری از منازعات، و تلاش برای راهحلهای صلحآمیز متمرکز شده است. این کشور با تأکید بر حس تعلق منطقهای و تقویت نقش میانجیگری، هدف خود را ایجاد و حفظ صلح و امنیت در منطقه تعریف کرده است. در این باره اما نیروهای اپوزیسیون ترکیه نظر دیگری دارند.
مثلا از نگاه حزب کمونیست ترکیه؛ سیستمی که در داخل کشور موجب فقر و نابرابری برای اکثریت مردم شده است، نمیتواند در سیاست خارجی منافع مردم را دنبال کند. و اضافه میکند؛ دخالت ترکیه در سوریه با هدف کنترل منابع انرژی، خطوط ارتباطی و یافتن فرصتهای سرمایهگذاری برای شرکتها و کارفرمایان انجام میشود. در حالی که این مداخلات به نام «امنیت» توجیه میشوند، در عمل منافع مردم عادی، کارگران و جوانان را نادیده میگیرد. این امنیت تنها در خدمت سرمایهداران، شرکتهای بزرگ و صنایع نظامی است که از درگیریهای منطقهای سود میبرند. امنیت واقعی تنها زمانی به دست میآید که منافع مردم، نه منافع سرمایهداران، در اولویت قرار گیرد. *
عملکرد ترکیه در این عرصه اغلب با تناقضاتی همچون استفاده از ابزارهای نظامی در کنار راهحلهای دیپلماتیک همراه بوده است، که گاه این اهداف را تحتالشعاع قرار دادهاند. تنشهای موجود در خاورمیانه، روابط پیچیده با همسایگان، تعرضات نظامی مستقیم به برخی کشورهای منطقه، حمایت پیدا و آشکار از گروههای مسلح بنیادگرا، و مسائل داخلی همچون نحوه مواجهه با گروههای مخالف، موجب شدهاند که سیاست ترکیه در برخی موارد بیشتر واکنشمحور به نظر برسد تا پیشگیرانه و راهبردی. این امر پرسشی اساسی را مطرح میکند که آیا این سیاست میتواند به صورت پایدار به صلح و امنیت منطقهای کمک کند یا خیر.
ترکیه و “تروریسم”
به باور دولت ترکیه، تروریسم و جریانهای افراطگرا به تهدیدی جدی برای صلح و امنیت منطقهای و جهانی تبدیل شدهاند. این کشور تروریسم را به عنوان یک بلای جهانی و جنایت علیه بشریت معرفی کرده و بر این باور است که این پدیده نمیتواند به نژاد، قومیت، باور یا جغرافیای خاصی پیوند زده شود. دولت ترکیه بر لزوم همبستگی و مبارزه جهانی با تروریسم تأکید میکند و ادعا دارد که با تمامی اشکال تروریسم، فارغ از منبع و توجیه آن، به طور مؤثر مبارزه میکند.
با این حال، سیاست ترکیه در قبال مبارزه با تروریسم گاه با انتقاداتی همراه بوده است، از جمله اتهامات به استفاده ابزاری از این موضوع برای سرکوب مخالفان داخلی و گروههای خاص. همچنین، اقدامات ترکیه در مناطق مرزی و فراتر از آن، مانند عملیات نظامی در سوریه و عراق، اگرچه با هدف مبارزه با گروههای تروریستی اعلام شده، اما بعضاً به افزایش تنشهای منطقهای منجر شده است. در تعاریف ترکیه از تروریسم، گروههای بنیادگرای اسلامی همچون جبهه النصره تروریست توصیف نمیشوند، اما مجموعه گروههای کُردی که نقشی بیبدیل در مبارزه با داعش داشتند «تروریست» خوانده میشوند.
ترکیه و مناقشات منطقهای
در زمینه بحران سوریه، در ۲۰۱۵ ترکیه خود را پیشگام در ارائه کمکهای انسانی معرفی کرده و اعلام کرده است که از آغاز بحران تاکنون بیش از ۴۰ میلیارد دلار در این زمینه هزینه کرده است. همچنین، میزبانی موقت از ۳.۲ میلیون آواره سوری را بهعنوان نمونهای از مسئولیتپذیری خود ارائه کرد و از بازگشت داوطلبانه و ایمن آنها به مناطق پایدار حمایت میکند. با این وجود، روشن است که حمایت نظامی و مالی ترکیه از گروههای تکفیری، از دلایل محوری وجود و تداوم بحران در سوریه هستند. آوارگان سوری در ترکیه نیز برای دستگاه دیپلماسی این کشور، حکم ابزاری برای فشار بر اروپا از طریق محدودسازی مهاجرت آوارگان به اروپا را دارند.
در نهایت، ترکیه در جغرافیایی فعالیت میکند که با منازعات فعال و بالقوه، بحرانهای اقتصادی، و موجهای گسترده مهاجرت مواجه است. این کشور تلاش دارد خود را بهعنوان بازیگری موثر در حل مسالمتآمیز این چالشها معرفی کند، اما عملکرد آن اغلب در میان اهداف اعلامی و اقداماتی که گاه موجب افزایش پیچیدگیهای منطقهای میشوند، دچار تناقض است.
ترکیه خود را بهعنوان کشوری پیشرو در حوزه پیشگیری و حل مسالمتآمیز مناقشات و میانجیگری معرفی میکند. این کشور بهطور همزمان ریاست مشترک گروههای مرتبط با میانجیگری در نهادهایی مانند سازمان ملل، سازمان امنیت و همکاری اروپا، و سازمان همکاری اسلامی را بر عهده دارد. علاوه بر این، ترکیه «کنفرانس میانجیگری استانبول» را با هدف ارتقای ظرفیت در این حوزه میزبانی کرده و دورههای آموزشی ویژهای را برای دیپلماتهای جوان کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی برگزار میکند.
ترکیه همچنین تأکید دارد که از «حس تعلق منطقهای» و راهحلهای منطقهای برای حل مشکلات حمایت میکند. این کشور، بهعنوان عضو مؤسس سازمانهایی مانند سازمان همکاری اقتصادی دریای سیاه، روند همکاری جنوب شرق اروپا، و سازمان همکاری اقتصادی (اکو)، تلاش دارد نقش خود را در تقویت همکاریهای منطقهای پررنگتر کند. با این وجود، اثرگذاری عملی ترکیه در این سازمانها نیز محدود بوده است و گاه به دلیل تنشهای سیاسی یا اختلافات منطقهای، این همکاریها به نتایج مطلوب نرسیدهاند.
در مجموع، اگرچه ترکیه تلاش دارد خود را بهعنوان یک بازیگر موثر در میانجیگری و حل مناقشات منطقهای معرفی کند، اما موانع سیاسی و چالشهای عملیاتی باعث شده است که نقش این کشور کمتر از ادعاهای مطرحشده محقق شود.
ترکیه در راستای تقویت جایگاه خود در نظام بینالمللی، تلاش دارد روابط خارجی خود را با ایجاد سازوکارهای جدید و سیاستهای ابتکاری توسعه دهد. این کشور، که بهعنوان پل جغرافیایی میان شرق و غرب شناخته میشود، بر تقویت روابط راهبردی موجود و ایجاد همکاریهای جدید تمرکز کرده است.
در روابط با ایالات متحده، ترکیه بهعنوان یکی از اعضای ناتو، شراکت راهبردی خود را بر پایه امنیت و همکاریهای نظامی تعریف کرده است. ترکیه توانسته است نقش خود را در ناتو با مشارکت در عملیاتها و تأمین بودجه این پیمان تقویت کند. با این حال، تنشهای سیاسی اخیر، از جمله خرید سامانه دفاعی اس -۴۰۰ از روسیه و اختلافات در مورد برخی مسائل منطقهای، این شراکت را دچار پیچیدگی کرده است. با این وجود، روشن است که ترکیه تلاش می کند که از هرگونه اقدامی که عضویت اش را در پیمان ناتو به خطر بیاندازد، و قرارداد خرید جنگنده های اف -۱۶ و مدرنیزه شدن صنایع نظامی کشور را به خطر بیاندازد، پرهیز نماید.
بهعنوان بخشی از اروپا، ترکیه عضو شورای اروپا و سازمان امنیت و همکاری اروپا است و نقش فعالی در این نهادها ایفا میکند. با این وجود، روند عضویت این کشور در اتحادیه اروپا، که برای مدتی طولانی از دید دولت ترکیه یک اولویت راهبردی بهشمار میرفت، با موانع متعددی همراه بوده است. مسائل حقوق بشری، بحرانهای اقتصادی متوالی ترکیه، تنشهای سیاسی و مخالفت برخی از کشورهای اروپایی از جمله دلایلی هستند که این روند را با کندی مواجه کردهاند.
جایگاه اقتصادی و بینالمللی ترکیه
شبکه گسترده ترکیه از شوراهای همکاری در سطوح عالی با ۳۰ کشور، سازوکارهای اجلاس سران بیندولتی با ۴ کشور، و تشکلهای منطقهای سهجانبه یا چندجانبه، بخشی از استراتژی این کشور برای گسترش نقش خود در نظام بینالمللی است. ترکیه در تلاش است تا علاوه بر تقویت روابط خود با کشورهای بالکان، خاورمیانه، شمال آفریقا، قفقاز جنوبی، جنوب آسیا و آسیای مرکزی، نفوذ خود را به مناطق فراتر نیز گسترش دهد. سیاستهای گشایش ترکیه به آفریقا، آمریکای لاتین و حوزه کارائیب، اگرچه نشان از جاهطلبی دیپلماتیک دارد، اما به دلیل محدودیتهای اقتصادی و چالشهای دیپلماتیک، نیازمند تلاش بیشتر برای دستیابی به تأثیرگذاری واقعی است.
در همین راستا، ابتکار «دوباره آسیا» که در سال ۲۰۱۹ معرفی شد، نشاندهنده تمایل ترکیه به افزایش تعامل با کشورهای آسیایی است. این ابتکار، که با هدف بهرهبرداری از ظرفیتهای آسیا بهعنوان مرکز قدرتهای قرن بیستویکم طراحی شده است، گامی در جهت سیاستی فراگیر و یکپارچه برای تقویت پیوندهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی با این منطقه بهشمار میرود. با این حال، رقابتهای ژئوپلیتیکی در آسیا و پیچیدگی روابط با برخی قدرتهای منطقهای، این سیاست را با چالشهایی همراه کرده است.
ترکیه با هدف تقویت ثبات و رفاهِ «ترکیهمحور» در منطقه، تلاش میکند تا پیوندهای منطقهای خود را از طریق توسعه کریدورهای حملونقل و خطوط انرژی مستحکمتر کند. این کشور با بهرهگیری از موقعیت جغرافیایی مرکزی خود بهعنوان یکی از مسیرهای اصلی ترانزیت انرژی، نقشی مهم در تأمین امنیت انرژی اروپا و حتی فراتر از آن ایفا میکند. از طرفی کریدورهای مورد نظر ترکیه، زمینهساز رقابتهای کریدوری در منطقه هستند. کریدور زنگزور، با هدف دور زدن ایران و قرار گرفتن ترکیه در مرکزیت مسیرهای منطقهای نمونهای با اهمیت در این زمینه است.
علاوه بر این، ترکیه در سازمانهای بینالمللی و منطقهای همچون سازمان همکاری اسلامی، گروه دی-۸، شورای همکاری کشورهای ترک، گفتگوی همکاری آسیا، و سازمان میکتا عضویت دارد. اگرچه این کشور به دنبال استفاده از این نهادها برای پیشبرد اهداف سیاست خارجی خود است، اما تأثیر عملی این عضویتها به دلیل اختلافات داخلی در برخی از این سازمانها و یا محدودیتهای دیپلماتیک، گاه کمتر از آن چیزی بوده که اعلام شده است.
در عرصه جهانی، ترکیه بهعنوان عضوی از گروه ۲۰، تلاش میکند اولویتهای توسعهمحور مانند رشد اقتصادی فراگیر و توزیع عادلانه ثروت را در سیاستهای خود برجسته کند. در همین راستا، این کشور بر ایده اصلاح ساختار نهادهای بینالمللی، بهویژه شورای امنیت سازمان ملل، تأکید دارد و شعار «جهان از پنج بزرگتر است» را بهعنوان نمادی از این رویکرد معرفی کرده است.
امروزه بشریت با چالشهایی جدی مانند نفرتپراکنی قومی و مذهبی، تبعیض، افراطگرایی، بیگانهستیزی و اسلامهراسی مواجه است. ترکیه تلاش دارد با تأکید بر شفافیت، تنوعگرایی و سیاستهای فراگیر، نقش فعالی در مقابله با این مشکلات در ابعاد بینالمللی ایفا کند. این کشور، با مشارکت در ابتکاراتی همچون «ائتلاف تمدنها» که به طور مشترک با اسپانیا آغاز شده است، به دنبال ارائه پاسخی عقلانی به نظریههایی نظیر «برخورد تمدنها» است. در عین حال برخورد ترکیه با این مسائل در سطح داخلی و با نشانههای چون سرکوب قومی و زبانی علیه کردها، لازها و چرکسها و تبعیض دینی علیه اقلیتهای ارمنی، علوی و شیعه نشان میدهد ترکیه فاصلهای جدی با اجرایی کردن ارزشهای مورد اشاره در کشور دارد و همین امر نقش بینالمللی آن را به چالش میکشد.
در حوزه ارائه خدمات به اتباع خارج از کشور، ترکیه ادعا دارد که با تقویت کیفیت خدمات کنسولی و حمایت از مشارکت آنها در زیست سیاسی و اقتصادی کشورهای میزبان، در عین حفظ پیوندهای فرهنگی با سرزمین مادری، نقشی مؤثر ایفا میکند.
سیاست خارجی ترکیه بر توانایی انطباق با تغییرات و استفاده از ابزارهای نوین متمرکز است. در همین راستا، ابتکار «دیپلماسی دیجیتال» با هدف بهرهگیری از فناوری برای افزایش بهرهوری و بهبود خدمات کنسولی، دیپلماسی عمومی و تحلیل سیاست خارجی معرفی شده است.
ترکیه خود را بهعنوان کشوری با نیروی محرک صلح و توسعه پایدار در منطقه معرفی میکند و معتقد است که تحقق این اهداف به ارتقای استانداردهای صلح و رفاه در داخل و فراتر از مرزهای آن منجر خواهد شد. در چارچوب سیاستهای بلندپروازانه «قرن ترکیه»، این کشور تلاش دارد منافع ملی خود را با اهداف مشترک جهانی پیوند دهد. با این حال، چالشهای داخلی و منطقهای، از جمله تنشهای ژئوپلیتیکی و مسائل حقوق بشری، گاه تحقق این اهداف را با دشواریهایی روبهرو کرده و نیاز به یک سیاست خارجی متعادلتر و هماهنگتر را آشکار میسازد.
شکلگیری جهان تُرک با محوریت آنکارا
ترکیه با استفاده از جمهوری آذربایجان در قفقاز جنوبی به عنوان دروازه ورود به منطقه، در حال گسترش نفوذ خود به کشورهای ترک زبان در آسیای مرکزی در شرق دریای خزر است. در نتیجه تحرک و چشم اندازی تحت حمایت بلوک همکاری ترک شکل گرفته که حوزههای متنوعی مانند امنیت، تجارت و فرهنگ را در بر میگیرد. آغاز افزایش نفوذ ژئوپلیتیک ترکیه در منطقه وسیع تر خزر را میتوان در جنگ قره باغ بین ارمنستان و باکو مشاهده کرد. در طول جنگ، حمایت نظامی گسترده آنکارا به باکو امکان داد تا تقریبا همه مناطق از دست رفته خود در قرهباغ را از ارمنستان پس بگیرد. ولادیمیر پوتین میانجیگر آتشبس شد و دستور استقرار نیروهای حافظ صلح روس در منطقه درگیری را داد، اما این واقعیت را تغییر نداد و جنگ با پیروزی متحد ترکیه، یعنی جمهوری آذربایجان و شکست متحد روسیه، یعنی ارمنستان به پایان رسید. بنابراین، ترکیه حضور خود در قفقاز جنوبی را تثبیت و بدین وسیله انحصار نظامی روسیه در منطقه را شکست.
ترکیه در حال ترویج قالب چندجانبه خود (سازمان کشورهای ترک) است که در حال تبدیل شدن از یک سکوی گفتگو به سازمانی است که همکاری همه جانبه را در تمام جنبههای زندگی پیش می برد. کشورهای عضو شامل ترکیه، آذربایجان، قزاقستان، قرقیزستان و ازبکستان چشم انداز جهانی بلندپروازنهای برای سال ۲۰۴۰ به تصویر کشیدهاند. همچنین عشقآباد که تلاش میکند خود را از صفبندیهای چندجانبه به دور نگه دارد به عنوان عضو ناظر به این گروه پیوسته است.
هدف این است که این مجموعه را به یک سازمان ترک زبان معادل اتحادیه اروپا تبدیل کند و در بین این کشورها کالا، سرمایهگذاری، مردم، فنآوری و خدمات به راحتی جابجا شوند. در همین زمینه یک بانک سرمایه گذاری ترک هم در حال شکل گیری است.
ترکیه به تقاضای فزاینده برای مشارکتهای جایگزین پاسخ میدهد. ترکیه با هجوم به محورهای نفوذ روسیه در این کشورها از جمله دفاع، انرژی و فرهنگ به عنوان یک وزنه موازنهبخش در مقابل روسیه در سراسر پیرامون دریای خزر ظاهر میشود.
این خیز آنکارا برای آمریکا و اتحادیه اروپا چه معنایی دارد؟ ترکیه یک متحد کلیدی برای غرب به شمار میرود. اما اهمیت شکل گیری این محور به ویژه با ترکیب آن با روسیه، چین و ایران میتواند محوری از دولتهای تجدیدنظرطلب را شکل دهد که به واژگونی نظم غربی تمایل دارند.
به نظر می رسد اعضای این محور در حال هماهنگ کردن استراتژی های خود هستند. در صورتی که نفوذ فزاینده این محور با مانع روبرو نشود، ممکن است از اقیانوس آرام در شرق تا دریای مدیترانه در غرب امتداد یابد و تهدیدی برای تعداد زیادی از دولتها در این فرآیند به شمار رود.
ترکیه به عنوان یک قدرت منطقهای تثبیت شده وضعیت نوسانی دارد؛ این کشور اگرچه یک متحد ناتو است اما از نظر ایدئولوژیک نه به غرب و نه به محور مسکو- پکن و تهران تعلق ندارد. این کشور مانند بسیاری دیگر از قدرتهای منطقهای و میانی، بر سر یک قطب شرطبندی نمیکند و به اصطلاح تمام تخم مرغهایش را در یک سبد نمی گذارد. آنکارا همزمان تلاش میکند تا روابط اقتصادی، دیپلماتیک، نظامی و فنآوری را با اعضای هر دو سمت دنبال کند.
ترکیه تلاش دارد تا از طریق سازمان کشورهای ترک، که بر ریشههای تمدنی مشترک جهان ترک تأکید دارد، سیاست خارجی خود را در راستای تقویت روابط نهادینه با کشورهای ترکزبان پیش ببرد. این سازمان، که از سوی دولت ترکیه بهعنوان نمونهای موفق در دیپلماسی منطقهای معرفی شده است، بهدنبال دستیابی به یکپارچگی بیشتر در میان کشورهای ترک است. هرچند رهآوردهای مطلوب ترکیه در این نهاد، هنوز دور از دسترس به نظر میرسند. سازمان کشورهای ترک با وجود بنیانگذاری، هنوز تا تبدیل شدن به یک سازمان موثر بینالمللی و منطقهای فاصله زیادی دارد.
نتیجه گیری : اهمیت ترکیه در بررسی موقعیت ژئواستراتژیک ایران
بنا بر آنچه در بالا آمد، اهمیت نقش ترکیه بعنوان یکی از همسایگان ایران و یک قدرت منطقهای آشکار است. ایران و ترکیه با توجه با ویژگی های مشترک تاریخی، فرهنگی، ارتباطات متقابل مردم دو کشور، موقعیت جغرافیایی و سیاسی آنها در منطقه، میتوانند و باید در زمینه های مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی فرهنگی ارتباط و نزدیکی و شرکای خوبی بشکل برد برد برای یکدیگر داشته باشند. این دو کشور هرچند رقیب اما دلایل و ظرفیت های زیادی برای اینکه شرکای خوبی هم برای یکدیگر باشند وجود دارد. یک دکترین روشن بینانه در سیاست خارجی و امنیت ملی از سوی ایران میتواند بستر مناسبی برای همکاری های دو کشور شود. ترکیه میتواند انرژی و سوخت مورد نیاز خود را از طریق ایران تأمین کند، و همزمان با انتقال انرژی به اروپا از مزایای ترانزیت آن بهره مند شود. باتوجه به اینکه مناسب ترین راه انتقال نفت و گاز ایران به اروپا و دریای مدیترانه از طریق ترکیه است. جهات ممکن رفاقت و رقابت دو کشور از جمله موضوعات؛ سیاست دو کشور نسبت به امنیت منطقه ای، انرژی و کریدورهای حمل و نقل و ترانزیت. دو کشور با اتخاد سیاست های روشنبینانه میتوانند متحدانی برای فروش منابع انرژی ایران از مجرای ترکیه شوند. ترکیه ای که خودش فاقد منبع انرژی فسیلی است، اما کریدور حمل و نقل مناسبی است. همچنین سیاستهای دو کشور نسبت به مناطق نفوذ مشترک شان در آسیای مرکزی و قفقاز، رقابتهای آنها در عراق و سوریه. هرچند در تحولات اخیر سوریه، ترکیه بعنوان برنده و جمهوری اسلامی ایران بعنوان بازنده محسوب میشوند، اما نمی توان نقش هر دو کشور را در آینده سوریه انکار نمود.
” مسئله” کرد ها از دیگر اشتراکات ترکیه و ایران است. هم ترکیه و هم جمهوری اسلامی ایران برخورد تبعیض آمیز و سرکوب گرانه نسبت به کرد های هموطن دارند و در عین حال تلاش میکنند تا با کرد های کشور رقیب برخوردی ابزاری کنند. این در حالیست که بنا بر اعلام رسانه دولت ترکیه ساخت ۱۷۰ کیلومتر دیوار مرزی در امتداد مرز ۲۹۵ کیلومتری این کشور با ایران برای پیشگیری از “فعالیت های قاچاق، مهاجرت های غیر قانونی، و عبور اعضای پ.کا. کا، به پایان رسیده و تدابیر شدید امنیتی در امتداد این دیوار در حال اجرا است ” رژیم ایران نیز از طریق دولت عراق و اقلیم کردستان احزاب
کرد ایرانی را تحت قشار قرارداده و بار ها مقر های آنها را بمباران کرده است. در حالیکه چالش های دو رژیم باید متوجه یافتن راه حل ها و تدابیری باشند که صلح و همزیستی مسالمت آمیز طرف درگیر در منطقه را به ارمغان بیاورد.
اما مهمترین میدان رقابت آنها اقتصاد است. هر چند ترکیه بعنوان یکی از ۲۰ اقتصاد قوی دنیا و ایران بدلیل تحریم ها و ناکارآمدی رژیم در سیاست داخلی، خارجی و نگاه امنیتی رژیم حاکم به توسعه کشوردر رده های پایین رشد اقتصادی قرار دارد، اما تلاش هر دو برای ملحق شدن به بریکس نشانگر خواست آنها برای یافتن بازار و در عین حال استفاده از امکانات اقتصادی بریکس است و همین میتواند عرصه دیگری برای رقابت و حتی همکاری دو کشور باشد. پیشتر ایران به عضویت بریکس در آمده است و اخیرا ترکیه در تلاش برای پیوستن به آن. در نشست اخیر بریکس در شهر کازان روسیه، ترکیه در این مرحله، به عنوان «کشور همکار»، در این مجموعه پذیرفته شده است. روشن است که سازمان بریکس هم طبق اساسنامه آن و هم بر اساس عملکرد تا کنونی و برنامه های آن برای آینده، سازمانی تجاری – اقتصادی به حساب می آید. لذا یکی از دلائل پیوستن ترکیه به این سازمان، منافع اقتصادی ترکیه و امکان دسترسی راحتتر به بازار بزرگ کشورهای عضو آن است؛ درعین حال بیش از ۲۰ سال انتظار بدون چشم انداز امیدوار کننده، پشت درب های اتحادیه اروپا، در اتخاذ تصمیم ترکیه نقش بزرگی ایفا کرد.
عرصه دیگر چالش بین دوکشور مسئله آب و زیست بوم میباشد. سد سازی های ترکیه بر بخش بالادستی رود ارس باعث کمبود آب این رودخانه که در مرز ایران و آذربایجان قرار دارد شده است. اما مهمتر از آن در سال های اخیر به دلیل پروژه های متعدد سد سازی از سوی ترکیه، میزان آب رودخانه های دجله و فرات کاهش پیدا کرده است. عراق برای سومین سال پیاپی با خشکسالی روبروست و در سوریه نیز در صورت کاهش میزان آب این دو رودخانه، منابع آبی برای میلیون ها شهروند سوری قطع می شود. و حتی صحبت از انتقال بخشی از این آب ها به اسرائیل است. هرچند دو اشاره اخیر موضوع بحث ما نیست، اما توجه به آن در نحوه رویاروئی منافع ملی ترکیه با همسایگان قابل مکث است! باید توجه نمود که برنامه های توسعه پایدار هرکشور هرچند برای خود مفید است، اما میتواند برای کشور های همجوار اثرات زیانبار داشته باشد. از اینرو همکاری و تعامل کشور های همجوار در پیشبرد پروژه های آب و زیست بوم، در اینجا ترکیه و ایران، به نفع منافع ملی هر دو کشور است. گستره زیستبوم از میدان عمل “منافع ملی” به مراتب گسترده تر است.
ترکیه و ایران در در تقسیم بندی کنونی قدرت سیاسی جهانی در دو سوی مختلف قرار دارند. ترکیه در سمت امریکا، اسرائیل، غرب و ناتو و ایران در سمت مخالف، اما اشتراکات آنها در جهاتی از امنیت ملی، منافع ملی و بهره وری اقتصادی و حجم تبادلات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی مردم دو کشور، رویاروئی آنها را نه بعنوان دشمن که بعنوان رقیب چهره نمایی میکند. هر دو کشور به اشکال گوناگون در مسیر توسعه قرار دارند. گرچه مدیریت سیاسی کنونی در ایران خود از موانع اصلی پیشبرد توسعه پایدار است، اما هر گامی که در جهت کم شدن تنش و درگیری در منطقه برداشته شود، هموار کننده رابطه دوستانه و موازنه مثبت با همسایگان کشور وبستر ضرور برای پیشبرد اهداف توسعه پایدار دمکراتیک و عدالت محور در کشور است.
ازنگاه یک سیاست ژئواستراتژیک آینده بین ترکیه برای ایران مهمترین همسایه است، با انبوهی از پتانسیل ها، چه برای رفاقت و چه برای رقابت!
۲۳ دسامبر ۲۰۲۴
منابع:
* https://akhbar-rooz.com/1403/09/27/3892/
4 پاسخ
دقیقن. ایران و ترکیه باید باهم کنار بیایند فرق نمی کند چه دولتی یا سیستمی در ایران حاکم است اتحاد ایران و ترکیه بنفع هر ۲ است.
ترکیه در کنار امریکا و اسراعیل نیست اکثر تحریمهای ایران از طرف ترکیه دور زده میشود
معاون اول اردوغان کرد است. وزیر بهداشت و وزیر دارایی ترکیه کرد هستند. کردها حزب خود را در پارلمان ترکیه دارند ایا امریکا اجازه می دهد نزدیک به ۸۰ میلیون اسپانیولی و سیاه پوست در پارلمان امریکا حزب خود را داشته باشند؟
سراسر نوشته ات ستایش از ترک پرستی موج می زند به گونه ائیکه “علی” (که شهره است تنها و تنها “یاشاسین خاقان اردوغان” او را شاد می سازد) را به وجد آورده اید و بدون تلف وقتی به تشویق شما همت گمارد. آتاترک همانند رضاشاه خودمان و امان الله در افغانستان به شیوه کم و بیش مشابه روی کار آمدند و برنامه ها و دستور کارشان هم یکسان بود. چونکه آورندگان آنها و دستور دهندگانشان یکی بودند. در این میان مردم ایران به خاطر تجاربی که در دوران مبارزات شکوهمند بورژوا دموکراتیک و ضد امپریالیستی مشروطه کسب نمودند خیلی زود به ماهیت رژیم رضا شاه و باطبع ماهیت رژیمهای آتاترک و امان الله پی بردند. امپریالیسم انگلیس نمی توانست مبارزینی چون سلطان زاده و فرخی یزدی و سیاسیونی چون دکتر مصدق و ملک الشعرا را خام نماید. اما شوربختانه باشندگان ترکیه و همچنین دوستان و طرفداران پروپا قرصشان در کشور ما که ترک تر و ترکیه ائتر از هر باشنده ترکیه می باشند همچنان فکر می کنندکه آتاترک قهرمان ملی و پدر ترکهاست. آیا به راستی در میان ترکها از ابتدای تاریخشان فردی شایسته تر از مصطفی کمال که مزدور امپریالیسم انگلیس بیش نبود، پیدا نمی شد که لقب پدر ترک به او داده شود. گفتید که او صلح طلب در داخل و در خارج بود. قتل عام ارمنی ها به دست کدام ارتش صورت گرفت و نقش او در آن ارتش چه بود. بیش از نیمی از ارمنی های جهان را یا قتل و عام نمودند و یا آوراه تا با گرسنگی و تشنگی و سرما و گرما بمیرند. آیا قتل عام کردها شیعه مذهب در سالهای زمامداریش در سالهای ۱۹۳۵-۱۹۳۷ نشان صلح طلبی بود؟! نکند با این نوشته انتظار دارید در برنامه فارسی زبانی که خاقان اردوغان(قاتل خلق کرد و همکار نتانیاهو) در پیش دارد (و معلوم نیست چه آشی می خواهد برای زحمتکشان کشور ما بپزد) شغل تحلیل گری یابید.
در ایران یک تفکر کاملا غلط در مقایسه آتاتورک و رضاشاه است که هر دو را شبیه سازی میکنند ۱- آتاتورک با سواد بود و پنج زبان مختلف بلد بود رضا شاه بیسواد بود ۲- آتا تورک رهبر جنگ استقلال بود که بر علیه ایتالیا – فرانسه – یونان و انگلیس جنگیده بود در صورتیکه رضا شاه استبل دار را انگلیس ها سر کار آوردند و انگلیس ها نیز به جزیره موریس بردند فیدل کاسترو در مورد آتاتورک میگوید آتاتورک ستاره ای بود که از آسمان رکورد کرد و در میهن شما فرود کرد بهمین جهت خیلی خوشبخت هستید او تنها رهبری است که بعد از مرگش نیز کشورش را اداره میکند . لنین در مورد آتاتورک میگوید واضح است که آتاتورک طرفدار سوسیالیزیم نیست منتها یک تشکیلاتچی خوب و فرمانده ماهر است یک انسان مترقی و یک دولتمدار با درایت است که در مقابل استعمار و امپریالیزیم ایستاد و کشورش را هدایت میکند و سنبل چپ – کمونیست تورکیه ماهر چایان میگوید آتاتورک اولین رهبر استقلال طلب دنیاست که حرکت خلق بر علیه امپریالیزیم اشغالگر را هدایت و موفق شد و دنیز گزمیش سنبل چپ رادیکال تورکیه در مبارزه با امپریالیزم – امریکا آتاتورک را الگو قرار میدهد و میگوید آغاز حرکت استقلال طلب آتاتورک از سامسون به طرف آنکارا درس ما مبارزان ضد امپریالیزیم است .
هنوز هم منتظر یک نقد منطقی میگردم. مفاله ی ابراهیم زاده مهمترین فاکتورهای قابل رویت – در زمینه ی روابط استراتؤیک ایران و ترکیه – را دربرمیگیرد. مجید سیادت