تلاش برای برتر جلوه دادن و ابقاء توهم «راهحل دو دولت» برای حل معضل بیش از ۷۶ سال آوارگی و تبعیض و ظلم و ستم نسلکشی منتهای بدبینی تاریخی، تبعیض و ستم سیستماتیکی است که به نام تمدن غرب از طریق تحمیل وصلۀ ناهمگون حکومت نژادپرست و فاشیستی اسرائیل نهفقط در حق ملت مظلوم فلسطین بلکه در قبال آرامش و صلح کل منطقه ما منظور شده است.
از دولتهای سلطهگر اروپایی و آمریکاییها جز تثبیت و ابقاء هژمونی و سلطه خود در منطقه از طریق حمایت تام و کمال از این نیروی پروکسی و دستنشانده خود، یعنی رژیم اسرائیل هیچ انتظار دیگری نیست. اما آن کسانی که به نیت خیرخواهی و از برای راهگشایی در رابطه با معضل فلسطین راهحل دو دولت را که عملاً تثبیت کننده یک ساختار، ظالمانه، آپارتاید گونه و تحمیل شده امپریالیستی است دانسته یا نادانسته تبلیغ و تکرار میکنند، منطقاً از خود برای پیدا کردن و ارائه یک راهحل عادلانه برای ساکنان و صاحبان سرزمین وحی سلب مشروعیت کردهاند، چراکه یک ساختار تأمین کننده صلح و عدالت برای تمامی ساکنین این سرزمین تاریخی نمیتواند بر پایۀ یک غصب سرزمینی و اشغالگری و یک ساختار مبتنی بر آپارتاید و بیعدالتی تحمیل شده توسط متفقین برنده جنگ جهانی دوم بر علیه صاحبان اصلی سرزمین فلسطین تاریخی شکل گیرد.
هیچ مقام و نهاد بینالمللی نمیتواند نافی حق حاکمیت یک ملت بر سرزمین ابا و اجدادی آن باشد. بسیار به عنوان برهان و ادله برای تقسیم سرزمین تاریخی فلسطین عنوان میگردد که آنها یعنی مهاجرین صهیونیستی زمینهایشان را بهصورت قانونی از فلسطینیان خریده بودند. اما باید بدانیم اگر هم این امر در تمام موارد صادق بوده باشد باز هم به لحاظ حقوقی باید گفت که «مالکیت» «حاکمیت» نمیآورد.
راهحل فریبنده دو دولت -چه در مرزهای ۱۹۶۷ و یا حتی در مرزهای ۱۹۴۸- فاقد وجاهت تاریخی و حقوقی میباشد. بهویژه تقسیم اوّلیه ۴۲ به ۵۷ درصدی مساحت سرزمینی فلسطین تاریخی به نفع اسرائیل در سال ۱۹۴۸ الان حتی به ۱۰ به ۹۰ درصد به نفع رژیم تجاوزگر اسرائیل تغییر پیدا کرده است. تصرفهای عدوانی و غیرقانونی بیش از ۶۰٪ از مساحت کرانه باختری جهت شهرکسازیهای غیرقانونی و سکنی دادن بیش از ۴۵۰ هزار شهرکنشین صهیونیستی در این اراضی و شهرکها نیز دیگر عملاً امکان شکلگیری یک صلح عادلانه و پایدار و یک همزیستی مسالمتآمیز در سرزمین وحی را بر پایه مدل «دو دولت» عملاً بهویژه تا مادامی که در میان ۵ عضو دائم شورای امنیت، امریکا، فرانسه و انگلیس، دولت فلسطین را به رسمیت نمیشناسند (روسیه و چین اما آنرا به رسمیت میشناسند) و همچنین همه کشورهای اروپایی و کشورهای استرالیا، کرهجنوبی و ژاپن نیز اینگونه هستند و فلسطین را به عنوان یک دولت / کشور به رسمیت نمیشناسند بدین ترتیب ممکن ساختن این مدل را غیرممکن و تعلیق به محال کرده است. همین چند روز گذشته در اخبار آمده بود که وزیر دارایی نتانیاهو دستور مصادره ۲ هزار و ۴۰۰ هکتار از اراضی کرانه باختری را صادر کرده است
حال پس از بیش از ۷۶ سال از آغاز اشغال و تجاوزگریهای رژیم اسرائیل تشکیل یک دولت بیطرف و بدون ارتش و قوای نظامی همانند سوئیس در مرزهای فلسطین تاریخی که در آن پیروان یهودیت، مسیحیت و اسلام در صلح و برادری بتوانند در کنار هم زندگی کنند عملاً بهعنوان یگانه راهحل و آلترناتیو ممکن باقی مانده است.
رژیم صهیونیستی اسرائیل نماد معضل برونسپاری شده سامی ستیزی اروپائیان با یهودیان میباشد. این حکومت تبعیضگرا و تجاوزگر از جنس مردم، ملتها و حکومتهای منطقه ما نیست و از همینرو امکان پیداکردن اینهمانی با ساکنین این منطقه را با این دکترین حکومتی تقابلی که از ۷۶ سال پیش به این سو درپیش گرفته است ندارد.
2 پاسخ
واقعیات تاریخی همینهاست که شما نوشته اید. عدالت هم، حتا در کاغذپاره های بین المللی که از قضا، امضای کاذب این سلطه گران را نیز دارد، همین پشنهاد شماست. اما دریغا که امروز نجات جان انسان جنوب جهانی و کودکان سرگردان و لرزان فلسطینی بزرگترین دغدغه ماست و راه حل امروز را همان قدرت جهنمی آفریننده فجایع جاری، رقم می زند یا به اشکالی که بخواهد منحرف می کند.
بگذار این فرزند مرده به دنیا بیاید و از درد و زجر این زایمان خلاصی یابیم!