منظورم از همه،
حتماً همه نیستند.
اما همه خوبند
خاصه اگر اندکی آپار،
خاصه اگر اندکی تایْد…!
و خراب، و خسیس، و خالیبند.
لابهلای اوراق
گاهی بُر میزنند بیداد،
و اهلِ قربان، و اهلِ صدقه،
و قربان صدقه…!
دوست است از قدیم
اما گاهی برای یک لحظه
تو را مغول میبیند.
دوست است از قدیم
اما گاهی برای یک لحظه
تو را
یکی از نوادگانِ یزید.
دوست است حتی هزار ساله
اما گاهی برای یکی لحظه زیرِ لب
دُرُشتی…نرم میگوید
که ملائک به دَرْکِ دُرستِ ترور،
طعنه میزنند.
آه… مردم، مردم، مردم
چه مردمِ بینظیرِ محشرِ معجونی،
که منظورم از همه…
شما هم
یک حرفی بزنید بیانصافها!
2 پاسخ
تا در گذشته ایم
و مردم را در گذشته می بینیم
هویت ها را در گذشته می بینیم
اصلیتی را مبنای هویت تعریف می کنیم
وقتی ایده لوژی حق پنداری را تعریف می کنیم
و مذهب و دینی تعریف می کنیم
همه مردم مردم نیستند
بخشی مردمند و بخشی نا مردم
در دوران مدرن
هویت مردم براساس وجود فعلیشان تعریف می شود
آنهم هویتی که براساس
ازادی و دمکراسی و حق شهروندی برابر تعریف می شود
دوش از آن کوچه گذر کردم و دیدم
که خدا میغرد
سبزه ها خشک شده
روی آن آبی عشق
پرده ابر سیاهی است
که نامش دین است
برانگو بندری