مقدمه
شهر باکو در کشور کوچک ساحلی خزر در آذربایجان، محل برگزاری کاپ ۲۹ است. آذربایجان کشوری برپایه اقتصاد هیدروکربنی محور است. بیش از ۹۰درصد صادرات این کشور سوخت های فسیلی است.
مناطق نزدیک ساحل دریای خزر حدود ۱۵ میلیون نفر (آمار دهه ۹۰) جمعیت دارد، که از آن میان حدود ۱۰ میلیون نفر در سواحل ایران و آذربایجان زندگی می کنند.
به دلیل وجود ذخیره عظیم معادن نفت و گاز، شبکه حمل و نقل دریایی، آلودگی ها با منشا صنعتی، کشاورزی و خانگی، آلودگی ناشی از فاضلاب شهری و آلودگی با منشا گردشگری، دریای خزر آلوده ترین دریای جهان است. تخریب و آلودگی محیط زیست در دریای خزر در سال های گذشته افزایش یافته است.
۲۱ سال پیش کشورهای ساحلی خزر، (آذربایجان، ایران، قزاقستان، روسیه و ترکمنستان)، پیمانی زیر عنوان “کنوانسیون حفاظت از محیط زیست دریای خزر ( کنوانسیون تهران)” را با تاکید بر اهمیت حفاظت از محیط زیست دریای خزر، امضا نمودند. در این پیمان آمده است که هدف اصلی از تشکیل این کنوانسیون:
“حفاظت از محیط زیست دریای خزر از کلیه منابع آلوده کننده و حفاظت نگهداری، احیا و استفاده منطقی و پایدار از منابع بیولوژیکی آن می باشد”.
در مجموع می توان گفت که تا کنون حضور کشورهای عضو کنوانسیون تهران در کاپ ۲۹، مملو از بازی های سیاسی و دادن نشانی های غلط بوده است.
در این میان هدف از شرکت ضغیف جمهوری اسلامی در کاپ ۲۹، تنها در سطح ملاقات ها و بازدیدهای معمول سیاسی و در مواردی نیز حاوی کنده گویی های دهن پرکن است.
شینا انصاری؛ رییس سازمان حفاظت محیط زیست می نویسد:
“این هفته در اجلاس کاپ ۲۹ که به عنوان یکی از مهمترین اجلاسهای محیط زیستی جهان با موضوع تغییر اقلیم برگزار میشود؛ شرکت کردم. در افتتاحیه مراسم با استقبال دبیرکل سازمان ملل و رییس جمهوری آذربایجان وارد سالن اجلاس سران شدیم”.
در کاپ ۲۱، پیمان پاریس به امضا رسید. از ۱۹۸ کشور تنها ایران، لیبی و یمن این پیمان را امضا نکرده اند. از آنجائیکه عضویت در پیمان پاریس مبنایی برای شرکت در پانل های بحث های مختلف است، لذا ایران در اغلب پانل ها، نمی تواند حضور داشته باشد.
منطقه گرایی
بعد از جنگ جهانی دوم، منطقه گرایی به معنی گسترش ارتباطات و همکاری های بین المللی بود. با پایان جنگ سرد، منطقه گرایی دچار تغییر و تحول شده است و اکنون صحبت از منطقه گرایی نوین است. منطقه گرایی نوین در سیاست بین الملل، به همکاری های سیاسی، اقتصادی، زیست محیطی دولت ها و سایر بازیگران، در نواحی جغرافیای خاصی اشارت دارد.
به نظرمی آید که در دهه دوم قرن بیست و یکم، همگرایی منطقه ای با توجه به عامل جغرافیا، در حال تبدیل شدن به کانون مهم سیاست در جهان است. اکنون ابعاد مختلفی از منطقه گرایی و به طور مشخص پنج نوع منطقه گرایی اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، امنیتی و زیست محیطی را می توان برشمرد.
اتحادیه اروپا به عنوان الگوی نسبتا موفق منطقه گرایی، نقش مهمی در همگرایی منطقه ای بازی می کند. وجود نفتا در آمریکای شمالی، مرکورسور در آمریکای لاتین، آسه آن در جنوب شرق آسیا، سارک در جنوب آسیا، نشانگر علاقمه مندی کشورها به همگرایی منطقه ای است.
در منطقه ای که کشور ما قرار دارد، سازمانی به نام “اکو” تشکیل شده که تاکنون موفقیتی به همراه نداشته است.
منطقه گرایی زیست محیطی
با وقوع و گسترش بحران های تغییرات اقلیمی و مخاطرات زیست محیطی، سیاست گذاری زیست محیطی در مناطق اهمیت اساسی یافته است.
این اهمیت را می توان به دلایل مختلف توضیح داد: اولا- اشتراک منافع برای مقابله با تهدیدات زیست محیطی موجب هماهنگی و همکاری و همگرایی در منطقه می شود، ثانیا- همکاری ها و هماهنگی در سطح منطقه آسان تر از سطح بین المللی است و در نتیجه می توان منافع کشورها و حفظ و احیای محیط زیست را بهتر تامین نمود.
هدف از سیاستگذاری های زیست محیطی منطقه ای در واقع مجموعه ای از فعالیت ها در جهت احیای محیط زیست، کنترل بحران های محیط زیستی و پیشگیری از مخاطرات زیست محیطی در جهت دستیابی به توافقات سیاسی- حقوقی در غالب پیمان یا معاهده است، مانند معاهده راین و کمسیون دانوب در جهت حفظ رودخانه راین و دانوب در اروپا. در سطح قاره ای نیز “پیمان سبز ارروپایی” یک پیمان سیاسی- حقوقی در حیطه منطقه گرایی زیست محیطی است. در آسیا نیز توسط کشورهای ساحلی دریای خزر “کنوانسیون تهران” برای حفظ و احیای محیط زیست دریای خزر شکل گرفته است.
کنوانسیون حفاظت از محیط زیست دریای خزر (کنوانسیون تهران)
در مقدمه “کنوانسیون حفاظت از محیط زیست دریای خزر تحت عنوان “کنوانسیون تهران“ آمده است:
“طرف های متعاهد (جمهوری آذربایجان، جمهوری اسلامی ایران، جمهوری قزاقستان، فدراسیون روسیه و ترکمنستان) با آگاهی از تخریب محیط زیست دریای خزر در اثر آلودگی ناشی از منابع مختلف فعالیت های انسانی از جمله تخلیه مواد مضر، خطرناک، مواد زائد و سایر آلودگی های ناشی از منابع دریایی و منابع مستقر در خشکی، با تصمیم راسخ در حفظ منابع زنده دریای خزر برای نسل های حاضر و آینده، با آگاهی به ضرورت تضمین عدم مضر بودن فعالیت های مستقر در خشکی برای محیط زیست دریای خزر با توجه به خطرات ناشی از نوسانات سطح آب دریای خزر که محیط زیست دریای خزر و خصوصیات اکولوژیکی منحصر به فرد آن را تهدید می کند، با تاکید بر اهمیت حفاظت از محیط زیست دریای خزر و با تصدیق اهمیت همکاری میان دولت های ساحلی خزر و با سازمان های بین المللی مربوطه، با هدف حفاظت و نگهداری محیط زیست دریایی دریای خزر کنوانسیون تهران را در روز سه شنبه ۱۳ آبان ماه ۱۳۸۲ امضا کردند.”
در طی بیست و اندی سال که از امضای کنوانسیون حفاظت از محیط زیست دریای خزر (کنوانسیون تهران) توسط کشورهای ساحلی می گذرد، این کشورها همچنان به تخریب محیط زیست و دخالت های بی رویه در اکوسیستم دریای خزر ادامه می دهند.
عیسی کلانتری، رییس پیشین سازمان محیط زیست می گوید:
“کنوانسیون تهران تاکنون به تعارف گذشته و به جایی نرسیده و هر کشور حاشیه دریای خزر بدون توجه به محیط زیست هر بلایی خواستند بر سر دریای خزر آوردهاند.”
زمینه های ضعیف همگرایی منطقه ای و بدگمانی و بی اعتمادی متقابل کشورهای ساحلی، مانع استقرار دبیرخانه کنوانسیون تهران در یکی از کشورهای امضاکننده، معاهده شده است. در تمام این سال ها دبیرخانه کنوانسیون تهران، در مقر سازمان ملل متحد در ژنو در کشور سوییس مستقر بوده است.
اختلاف مهم در میان کشورهای ساحلی دریای خزر موضوع حقوقی “خط مبدا” در دریای خزر است. بنا به گفته ظریف وزیر خارجه دوران روحانی: “کشورهای ساحلی خزر هنوز” در زمینه پهنه یا بستر” این دریا و “خط مبدا” به نتیجه نرسیدهاند و قرار شد بر اساس قراردادهای دوجانبه مذاکره صورت گیرد.”
در سال ۲۰۰۳ در قراردادی سه جانبه میان روسیه، آذربایجان و قزاقستان، ۶۸ درصد بستر خزر در اختیار این سه کشور قرار گرفت و سهم ایران، ۱۳ درصد تعیین شد. ایران اما این تقسیمبندی را رد میکند و سهم خود از این دریا را ۲۰ درصد میداند.
شواهد حاکی از آن است که روسیه به دلایل مختلف از نشست سهجانبه روسای جمهوری ایران، روسیه و آذربایجان سرباز می زند.
روند کاهشی سطح آب خزر، در سال های اخیر از ارقام و اعداد نگران کننده ای حکایت می کند. دو دلیل عمده برای کاهش سطح آب دریای خزر وجود دارد. اولین عامل تغییر اقلیم شامل گرم شدن هوا، عدم بارش و افزایش تبخیر از دریای خزر است. عامل دوم به گفته ولی کالجی، کارشناس مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز در دانشگاه تهران، روسیه ۴۰ سد ساخته و ۱۸ سد دیگر در حال ساخت دارد که موجب کاهش جریان آبی میشود که به دریای خزر وارد میشود.
با نگاهی به شش نشست کنوانسیون تهران می توان نتیجه گرفت که اولا- روسیه کنوانسیون تهران را چندان جدی نمی گیرد و ثانیا- رفتار روسیه در چارچوب روابط بین اعضاء از موضع سلطه گرایانه است.
تهدیدات زیست محیطی دریای خزر
با فروپاشی اتحاد شوروی و ظهور کشورهای ساحلی جدید در حاشیه دریای خزر، بحران های زیست محیطی دریای خزر به دلیل بهره برداری از منابع نفت و گاز، ورود پساب های صنعتی، کشاورزی و خانگی از کشورهای ساحلی، آلودگی های ناشی از حمل و نقل دریایی و فعالیت های نظامی و.. آثار مخربی روی طبیعت پایه و اکو سیستم مناطق ساحلی دریای خزر داشته است. مهمترین آلودگی ها در دریای خزر عبارتند از:
الف- آلودگی منابع نفت و گاز در دریای خزر
اکتشاف، استخراج و بهره برداری از منابع نفت و گاز بدون ملاحظات زیست محیطی توسط کشور های حاشیه ای موجب آلودگی محیط شده است. صنایع هیدروکربنی به همراه تولیدات خود مواد سمی نیز تولید می کنند که در بخش های ساحلی انتشار می یابند و یا در دریا دفع می شوند. طبق جدول زیر مجموعه آلودگی نفتی وارده به دریای خزر در طی یک سال حدود ۱۲۲ هزار تن است:
ب- آلودگی ناشی از حمل و نقل دریایی در دریای خزر
حضور بیش از ۱۵۰ کشتی برای اکتشاف و حفاری در خزر شمالی و حمل نفت از باکو به استراخان و سپس از طریق رود ولگا، با توجه به بسته بودن دریای خزر تهدیدات زیست محیطی و جبران ناپذیر به همراه دارد. روزانه ۱۲۰ فروند شناور دریای در دریای خزر در تردد هستند، که تهدیدی برای ایمنی محیط زیست می باشند.
ج- آلودگی ها با منشا صنعتی
بیش از ۲۲۰ منبع آلودگی صنعتی در شهرهای ساحلی منطقه وجود دارد. نتیحه آن ورود هزاران تن فلزات سنگین، سموم کشاورزی و همچنین آلودگی های نفتی به دریای خزر است که سم مهلکی برای تنوع زیستی و پایداری اکو سیستم دریای خزر است.
د- آلودگی ناشی از فاضلاب شهری
دفع نامناسب زباله ها از مراکز شهری در سواحل دریای خزر و ورود فاضلاب تصفیه نشده، عمده ترین آلودگی های خانگی در سواحل خزر هستند.
سهم ایران در آلودگی دریای خزر ۱۲ درصد است و سه پنجم از سهم ۱۲ درصدی ایران، مربوط به فاضلاب خانگی است.
ه- آلودگی با منشا گردشگری
گسترش کردشگری در مناطق ساحلی به دلیل عدم رعایت اصول حفاظت از محیط زیست، سبب افزایش حجم مواد زائد در سواحل شده است. به دلیل توریستی بودن شهرهای ساحلی روزانه ۷۹۴ تن پسماند تولید می شود. عکس زیر زباله های ناشی از فعالیت انسانی در سواحل جنوبی خزر را نشان می دهد.
دریای خزر در خطر جدی
تعییرات اقلیمی همراه با کاهش بارندگی و افزایش تبخیر، منجر به کاهش سطح آب دریای خزر شده است که می تواند باعث شور شدن بیشتر آب و نابودی زیست گاه های حساس می شود و این یک خطر جدی برای اکو سیستم های ساحلی و طبیعت پایه می باشد.
آلودگی های صنعتی، کشاورزی و خانگی به تخریب محیط زیست دریای خزر منجر شده و تهدید جدی برای سلامت انسان ها و آبزیان است.
آلودگی ها و تغییرات زیست گاهی، تنوع زیستی را در دریای خزر به خطر انداخته است.
با وجود کنوانسیون حفاظت از محیط زیست دریای خزر (کنوانسیون تهران)، چالش های حقوقی بر سر تقسیم منابع و مرزهای دریای همچنان پا برجا است و می تواند باعث بروز تنش های سیاسی شود.