در مرداد ماه ۱۴۰۰ شمسی مستندی خبری با عنوان سهم خاکستری مردم از معدن طلای بزرگ غرب کشور به صورت تصویری و مکتوب نشر یافت.
مستند خبری را «میدیا رحیمی» خبرنگار وقت صداوسیما تهیه کرده است که اکنون به دلیل گزارشهای انتقادی و فعالیتهای رسانهای مجبور به فرار از ایران و پناهنده شدن به یکی از کشورهای اروپایی شده و متن مکتوب آن به قلم کلثوم مومنی و به اقتباس از همان مستند نگاشته شده است.
حال در نگارش جدید این متن نگارنده (میدیا رحیمی) از ناگفتههایی پرده برمیدارد که در مستند و مکتوب قبلی سانسور شده بودند.
معدن طلا برای قزاقها و معدن بلا برای مردم
معدن طلای ساریگونی در قروه واقع شده است، شهرستانی که در استان کردستان است و عمده شهرتش در ایران را به واسطه تولید سنگهای معدنی مرغوب مرمر دارد و تنها معدن طلایش سهمی به غیر از خاکستری سمی برای منطقه نداشته است.
جایی که مردمش روی طلا نشسته اند، ولی سقف خانه هایشان چوبی وکاەگل است و فرسودگی بافت روستاهای اطرافش بیداد میکند.
بهارلو، نیبند، داشکسان، قوجاق، جداقایه و باغلوجه ۶ روستایی است که روی گنج خوابیده اند و اهالی آن هر روز کوهی از طلا را مقابل چشمان خود میبینند که به تاراج میرود، ولی سهم آنان تنها سرکوب، خفقان، زندان، سرطان، اعتیاد، آلودگی محیط زیست و نابودی دام و محصولات کشاورزیشان است.
کوهی که به ساریگونی (اصطلاحی ترکی به معنای خورشید زرد) معروف است و آن را زرکوه هم مینامند.
چند دهه از روزهایی که همهمه پیدا شدن رگههایی از طلا از دل این کوه بر سر زبانها افتاد میگذرد، روزهایی که امیدهای مردم منطقه میرفت تا رنگ طلایی به خود بگیرد، اما جز خاکستری زهرآلود و درد و بلا نصیبشان نشد.
معدن طلای ساریگونی که از خبرسازترین معادن ایران به شمار میرود بارها از سوی سرمایهگذاران خارجی دست به دست شد تا بالاخره قزاقها قرعه آن را به نام خود زدند و استخراج طلا از زرکوه را آغاز کردند.
این معدن چند سال قبل به یکی از بزرگترین شرکتهای اکتشاف و بهرهبرداری طلا با ماهیتی انگلیسی ـ استرالیایی واگذار شد، شرکت «ریوتینتو» از غولهای معدن در جهان کار مطالعات اکتشافی این معدن را انجام داد، ولی به علت اختلافهایی که با مسئولان وزارت صنایع و معادن آن زمان پیدا کرد حاضر به ادامه کار و بهرهبرداری نشد و اواخر سال ۱۳۸۹ از این طرح انصراف داد.
هرچند این طرح تا مرحله بهرهبرداری نیز پیش رفته بود، اما به یکباره شرکت اروپایی از ادامه این طرح انصراف داد و حرف و حدیثهای این انصراف در آن سالها زبان به زبان چرخید که بسیاری آن را به صرفهنبودن استخراج طلا برای این غول معدنی دنیا و برخی آن را ناشی از تحریمها اعلام کردند و در واقع هیچکدام نبود.
به هر حال هرچه بود سرمایهگذار اروپایی این طرح کنار کشید و قزاقها وارد عمل شدند و برای استحصال طلا دندان تیز کردند.
آغاز فعالیت رسمی قزاقها در این واحد معدنی از سال ۱۳۹۱ بود و عملیات اجرایی آن یک سال بعد کلید خورد و بالاخره سال ۱۳۹۴ قزاقها کار استخراج طلا را به نام خود زدند.
نیمی از طلای کشور در یک معدن،
معدن طلای داشکسن قروه یکی از معادن غنی کشور است که ۷۰ درصد از طلای استخراجی این معدن در اختیار شرکت قزاقی قرار میگیرد و فقط ۳۰ درصد آن نصیب شرکت خدمات اکتشافی ایران میشود.
سالانه پنج تن طلای خالص از معدن طلای ساریگونی استخراج میشود که نیمی از طلای ایران را شامل میشود اما سهم استان کردستان و مردمان آن دیار هیچ است.
بر اساس تبصره ۶ ماده ۱۴ قانون معادن کارفرمایان موظفند طبق قانون، ۸ درصد حقوق دولتی پرداخت کنند که از این رقم باید ۱۵ درصد آن به تامین زیرساختهای شهرستان اختصاص یابد.مبلغی که تا زمان تهیه این مستند به گفته رییس وقت سازمان صمت استان برنگشته است.
مدیرعامل شرکت خدمات اکتشافی کشور مدعی است که طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران، مالکیت معادن منتقل نمیشود و شرکت خدمات اکتشافی کشور مستأجر دولت در معدن ساریگونی است و بابت اجارهبهای آن به دولت، مبلغی پرداخت میکند.
اما شواهد حاکی از آن است که ۴۷ روستای شهرستان قروه با اینکه در نزدیکی معدن ساری گونی واقع شده اند، از نظر زیرساختی توسعه پیدا نکرده اند و تا سال ۹۸ آبرسانی در این روستاها به صورت سیار صورت میگرفت، از بهداشت و جاده مناسب و امکانات ابتدایی برخوردار نیستند. معضلی که در شرایط خشکسالی و تغییرات اقلیمی شاید حادتر هم شده باشد.
مردم این دیار از آلودگی آبهای منطقه میگویند، آبی که محیط زیست ادعا می کند پاک است، ولی بیماریهای مردم منطقه آن خلاف آن را ثابت میکند.
این در حالی است که استحصال طلای ساریگونی با روش قدیمی سیانوراسیون انجام میشود و جلوگیری از آلوده شدن اطراف معدن غیر ممکن است.
به دلیل عدم وجود تجهیزات در اداره کل محیط زیست کردستان، آزمایش خاک و میزان آلایندگی معدن هم توسط همان کارفرما(قزاقها) انجام میشود و قاعدتا هیچ کس به ماست خود «تُرش» نمی گوید!
فعالان محیط زیستی و اساتید دانشگاههای کردستان هم اجازه ورود به این مسئله برای بررسی وضعیت آلودگی اطراف معدن را ندارند.
پزشک خانه بهداشت روستای بهارلو میگوید: نتایج آزمایش کارگران معدن غیرقابل دسترس است و به گونهای کاملا سری است، به هر ارگانی گفته میشود تا برای بررسی آب و خاک منطقه بیایند، پاسخ درستی نمیدهند و آنچه که به چشم میخورد این است که معدن طلای ساریگونی، بلای جان مردم و دشمن سلامت آنان شده است.
مردمی که تمام ترسشان از آینده است، آیندهای که حتی ممکن است دیگر گندمشان را نخرند و حالا هم خیلی از محصولاتشان روی دستشان میماند، چون میگویند خاکشان سمی است.
مردم روستاهای اطراف معدن طلای ساریگونی قربانی سودجویی نظام جمهوری اسلامی هستند که در یک معاملەای بی رحمانه با قزاق ها برای استحصال طلا، جان و مال و زندگی آن مردم بیچاره را به خاک سیاه نشاندەاند. مردمی که به خاطر سمی شدن خاکشان از کشاورزی ناامید شدەاند چارهای جز به قبول بردگی و کار با شرایط حقوقی ناعادلانه در همان معادن یا مهاجرت را ندارند. کارفرمایان معدن با ترفندهای آشکار و پنهان آنان را به مواد مخدر آلوده و معتاد کردەاند تا به خودشان وابسته شوند. به گفته همان پزشک زن و مرد معتاد شدەاند.
آرسنیک و سیانور تجزیه شده در خاک منطقه به خاطر استفاده از روش سیانوراسیون که قدیمی و منسوخ و آسان و پر سود و خطرناک است، آب و محصولات کشاورزی و دام های آنان را آلوده کرده است و بیشترشان به انواع سرطان و مریضیهای مزمن مبتلا گشتەاند.
این بردگان کاری حق چکاب و آزمایش در مراکز بهداشتی را ندارند و نتیجه آزمایش در مراکز تعیین شده توسط کارفرما هم از آنان پنهان می شود و فقط می گویند: سالم هستید در حالی که از درد و ناخوشی رنج می برند.
مردم محرومی که در خانەهای گِلی زندگی می کنند اکنون ثروت زیر پایشان بلای جانشان شده و به جای طلا، بلا بر سرشان باریده است. اکنون آن ها مردمانی مریض احوال و رنجدیده و برده و بیچاره هستند که حتی از زندگی ساده و فقیرانەی قبلیشان هم محروم شدەاند.
سودجویان خارجی و داخلی زندگی آن مردم خوش قلب و مهربان را فدای منفعت خویش کردە و آینده کودکانشان را به تباهی کشاندەاند.
حال اینکه معدن طلای ساریگونی چقدر ذخیره طلا دارد و اینکه چند درصد از درآمدش عاید مردم میشود، بماند، اینجا… این مردم راه مهاجرت را انتخاب میکنند تا از خاکی بروند که قبلا وطن آن ها و پدران و مادرانشان بود اما اکنون دیگر اشغال شده و جایی برای زندگی آیندگانشان نیست. آن ها به شیوەای نرم و پنهانی نسل کشی شدەاند و این جنایت توسط نظام دیکتاتوری و چپاولگر جمهوری اسلامی صورت می پذیرد. این خاک برای مردمش جهنم شده است ولی برای قزاقها و حاکمان ظالم نظام توتالیتر ملایان طلا گشته است.
میدیا رحیمی
خبرنگار آزاد