… وقتی روز اول رفتم مدرسه همکلاسیهایم فهمیدن که زبان اصلی من گیلکی نیست; یعنی گیر میکنم برای حرف زدن به گیلکی; میفهم ولی اونچه بتونم میگم نه اونچه میخوام. در نتیجه همکلاسیهایم هم با من فارسی حرف زدن. بارها گفتهام اگه تمام گیلکیهایی رو که تو این عمر بیخودی دراز حرف زدم جمع بکنن، دو سهدقیقه میشه… مثلا میرفتم گاراژ گیلان – مشهد اونجا یک باقرخانی بود با اون دست و پا شکسته گیلکی حرف میزدم. بعدا هم دیگه زبان فارسی بهنوعی برام زبان حرفهای شد دیگه و عجیبه کههمین الان اگه دو نفر اینجا دو سه دقیقهای گیلکی حرف بزنن، این زبان فاخر فردوسی و سعدی برای من بیمزه و وارفته میشه. خیلی عجیبه، من گیلکی حرف نزدم و بیشتر هم فارسی شنیدم. ولی این زبان مادری نمیدونم چهکار میکنه که چنین اثری میذاره…بله…
هوشنگ ابتهاج- سایه ۱
ایران کشوری است کثیرالملله با زبانها و فرهنگهای متنوع. اگر در این سرزمین نفرین شدە به جای مبلغان و نوحهسرایان جهل و خرافات اسلامی، نیروهای سکولار و دمکرات و باورمند به حقوق برابر ملل و خلقهای این کشور بر سر کار بودند، بی شک این تنوع فرهنگی و زبانی می توانست زیبایی دوچندان خاصی به این رنگینه ی ملی و قومی ببخشد. اما در سرزمینی که
“دهانت را می بویند…
مبادا که گفته باشی “دوستت میدارم …
و عشق را
کنار تیرک راه بند تازیانه میزنند.“
دختر کرد جوانی را بخاطر عشق به زبان مادری و تدریس آن متهم به “اخلال و بهم زدن امنیت ملی” “عضویت همزمان در چند حزب کردستانی”، ” نگارش شعر تجزیه طلبانه ‘رنجی خستهام که از آن من نیست’ “(سروده شاعر نامدار زندەیاد احمد شاملو) به ۵ سال زندان محکوم می کنند. هنوز یاد اعدام ناجوانمردانه فرزاد کمانگر، معلمی از تبار صمد بهرنگی، دوست کودکان روستا و بچههای زحمتکشان، از یاد مردم ما نرفته است، که دگر بار با اتهاماتی ناروا میخواهند بانوی ۲۸ ساله کرد، زهرا محمدی، کارشناس ارشد ژئوپولیتیک، آموزگار زبان کردی و یکی از بنیانگذاران و رئیس انجمن “نوژین” را بجرم فعالیت مدنی و تدریس زبان کردی روانه زندان کنند.
طرفه آنکه، رژیمی که “تروریست بودن” آن نه تنها در سطح ایران و منطقه بلکه در سطح جهان زبانزد خاص و عام است، در خبرگزاری ها و سایتهای خود برای توجیه اعمال غیرانسانی و غیرمدنی خود، از همین حالا به خانم زهرا محمدی “اتهام عضویت در تشکیلات مخفی یک سازمان تروریستی” می زند تا از این راه برای سنگینتر کردن بار اتهام این معلم زبان کردی زمینه سازی کند.
هم میهنان آزاده،
دیریست که در کردستان فرزندان دادخواه این دیار را با اتهامات پوچ رنگارنگ چون “تجزیه طلب”، “تروریست”، “عضویت در یک سازمان کردستانی” و جز آن… دستگیر، زندانی، تبعید و اعدام میکنند.
باید با برداشتن بانگ اعتراض و به راه انداختن کارزار دفاع از کنشگران مدنی در سراسر ایران و از جمله و بویژه در مناطقی که مسئله ملی حاد و حساس است، راه را بر سرکوب و بی قانونی های جاری بست. کنشگرانی چون زهرا محمدیها را بخاطر تدریس زبان مادری و شرکت در کارهای فرهنگی و مدنی “در چارچوب مادە ١۵ قانون اساسی ایران” به ۵ سال زندان محکوم و راهی سیاهچال ها میکنند. انسانهای والا و بیگناهی که به جای آموزش و پرورش کودکان باید بخشی از بهترین و بارآورترین سالهای زندگی خود را در پشت میلههای زندان بگذارند.
بیایید تا بانگ رسای اعتراض علیه حکم زهرا محمدیها باشیم.
١. پیر پرنیاناندیش میلاد عظیمی و عاطفه طیّه در صحبت با سایە، جلد اول ص ١۴
مطالب مرتبط با اين مقاله:
- جنگ در ناگورنی قرەباغ؛ هیچ شانسی برای احیاء عدالت تاریخی برای کردها بجا نمیگذارد! – برگردان: کامران امین آوه
- نگاهی کوتاە به فیلم “استاد” زندگی و سرنوشت شاعر انقلابی کرد “ابولقاسم لاهوتی کرمانشاهی” – کامران امین آوه
- لباس سنتی کردهای ایران و عراق – ای. و. بوگاسلوسکایا – برگردان از روسی: کامران امین آوە
- یاد فدایی شهید، همافر انقلابی رفیق “ابراهیم پورنیا” – کامران امین آوە