پرستاران نه فرشتگان آسمانیاند و نه اسطورههای ایثار و فداکاری، انسانهای زمینیاند که در ازای کار سخت و مسئولیت سنگینی که بر دوش آنان گذاشته شده باید از رفاه و آسایش برخوردار باشند تا بتوانند این بار را به دوش بکشند و اگر از کرونا جان سالم بدر بردند حداقل دغدغهی گذران زندگی خود را نداشته باشند
در آستانهی روز پرستار هستیم، سالروزی که حتی تعیین و نامگذاری آن برای پرستاران بیگانه است و برای گرامیداشت پرستاران و روزشان، آقایان درخواست دارند که بوق بزنید! درخواستی که استهزا و ریشخند پرستاران را بهدنبال داشت: بوق زدن برای تکریم پرستاران! اما پرستاران میگویند بوق نزنید پرستاران خستهاند، میگویند به احترام دستکم ۱۲۰ کشتهی پرستاری براثر کرونا، ۵۰۰۰۰ پرستار مبتلا به کرونا و بیش از یک سال کابوس مرگ وزندگی، لطفا فقط دقیقهای سکوت کنید.
پرستاران میگویند در اعتراض به حقوق و مطالبات عقب ماندهی پرستاران که گاه تا یک سال به تاخیر افتاده است، در اعتراض به قراردادهای بردگی ۸۹ روزهی پرستاری بهرغم نیاز شدید به نیروی کار و سلطهی شرکتهای خصوصی بر حوزهی بهداشت و درمان، در اعتراض به بیعدالتی درحق پرستاران در حاکمیتِ سیستمی پزشکسالار، در اعتراض به پایین بودن دستمزد پرستاران زیر خط فقر، در اعتراض به سرکوب معترضین پرستاری و توبیخ، تنبیه و اخراج آنان فریاد بزنید.
پرستاران میگویند در اعتراض به اجبار مادران پرستار باردار و شیرده به کار در بخش کووید، در اعتراض به عدم اجرای قانون تعرفهگذاری خدمات پرستاری که سالهاست در انتظار تصویب خاک میخورد، در اعتراض به مدیران انتصابی و فرمایشی پرستاری که مطیع اوامر بالا هستند، در اعتراض به پایین بودن فاجعهبار استانداردهای جاری نسبتِ تعداد پرستار به بیمار و بیگاری پرستاران، در اعتراض به کمبود وسایل ایمنی فردی مانند دستکش، ماسک، گان برای پرستاران فریاد بزنید.
پرستاران میگویند در حمایت از پرستارانی که بسیاری از کارهای خارج از شرح وظایف خود را مجبورند انجام دهند، پرستارانی که در شرایط بحرانی کرونا کنار نکشیدند و با شجاعت و صبورانه تلاش کردند و از جان خود مایه گذاشتند، در حمایت از پرستارانی که با تجمعات خود مطالباتشان را طلب میکنند و خواهان برخورداری از حداقل تامین و معیشت هستند به خیابانها بریزید.
پرستاران نه فرشتگان آسمانیاند و نه اسطورههای ایثار و فداکاری، انسانهای زمینیاند که در ازای کار سخت و مسئولیت سنگینی که بر دوش آنان گذاشته شده باید از رفاه و آسایش برخوردار باشند تا بتوانند این بار را به دوش بکشند و اگر از کرونا جان سالم بدر بردند حداقل دغدغهی گذران زندگی خود را نداشته باشند.
زنان آرزم (آورد رهایی زنان و مردان)
۲۹ آذرماه ١٣٩٩
زندگی زیر سایه کرونا به روایت پرستاران
ایسنا/خراسان شمالی این روزها بیمارستان ها مملو از بیمارانی است که بالای سر تخت های آنها نام کرونا نوشته شده است، این بیماران به حمایت تمامقد پرستارانی نیاز دارند که خودشان این روزها زیر بار کرونا خم شدهاند.
برزخ کرونا تاب پرستاران را گرفته است، دفتر این روزهای زندگی آن ها از خاطراتی پر شده که رنگوروی غم دارد و سال ها از گوشه ذهنشان پاک نخواهد شد.
آنها نمیتوانند مرگ مرد و زنی را فراموش کنند که در فاصله چند ساعت از هم از دنیا رفتند و بچه های خردسالشان تنها گوشه بیمارستان ضجه میزد. آنها نمیت وانند مرگ مادر و پسری را از یاد ببرند که چشمان پیرزن تا زمانی که برای همیشه بسته شد، پر از دعا برای پسرش بود که زنش هنوز بارش را روی زمین نگذاشته بود. آنها مرگ زن بارداری که پس از ۱۵ سال دامنش سبز شده بود و کرونا سبزی زندگی را برایشان به سیاهی کشاند، نمیتوانند از خاطر پاک کنند، آنها پرستاران بخش کرونا هستند، همانها که کرونا علاوه بر آنکه به پیکره جسمشان ضربهزده روحشان را هم زخمی کرده است. اینها همان سفیدپوشانی هستند که چند ماه قبل تمام در و دیوار شهر از رد ماسک روی صورتشان و خستگیشان از شب بیداریها حکایت داشت. اما آنها از این همه تلخی خسته شدهاند .
اینها همان پرستارانی هستند که نام مدافع سلامت برایشان انتخاب شد، قرار بود مدافع جان هزاران بیماری شوند که کرونا جانشان را تهدید میکند، اما آنقدر کرونا بیرحمانه تاخت که حالا تعداد زیادی از آنها در محاصره این ویروس قرار گرفتهاند، عدهای جان باختند و عدهای خسته همچنان در بیمارستان به کرونا میتازند
برزخ کرونا تاب پرستاران را گرفته است، آنها بیشتر از توانشان مایه گذاشتهاند، خیلیهایشان جان دادند و تعداد زیادی از آنها نیز روی همان تختها خوابیدهاند و برای دم و بازدمی که در سینههایشان حبس شده است، میجنگند.
نگرانی از ابتلا به کرونا و انتقال به سایر اعضای خانواده
مرضیه برزنینی یکی پرستاران بخش کرونای بیمارستان امام حسن(ع) در گفت و گو با ایسنا می گوید و ادامه می دهد: درست است که پرستارها از فشار کاری خیلی زیاد خسته شده اند و توان از تعدادی از آن ها گرفته شده است اما کرونا ویروس بی رحمی است و جان تعدادی از انسان ها را در عین ناباوری می گیرد.
سخت ترین روزهای کاری ام در دوران شیوع ویروس کرونا روزهای ابتدایی شیوع این ویروس بود که استرس و اضطراب خیلی زیادی داشتم که مبادا مبتلا شوم که البته این استرس برای خودم نبود بلکه پدر و مادرم هر دو بیماران فشار خونی و دیابتی بودند و می ترسیدم که آن ها را نیز مبتلا کنم.
در روزهای ابتدایی شیوع ویروس کرونا دخترم حدود یک سال و نیم بود و همیشه هنگامی که بر سر کار می رفتم مادرم از او نگهداری می کرد؛ می ترسیدم که این ویروس از من به دخترم منتقل شود و او ناقل باشد و پدر و مادرم درگیر این ویروس شوند.
در همان روزها دانشگاه علوم پزشکی استان بیمارستانی را برای پرستاران بخش کرونایی در نظر گرفت تا افراد به عنوان قرنطینه در آنجا گذران کنند که من به خاطر اینکه دخترم کوچک بود قبول نکردم ولی تعدادی از همکارانم بعد از اینکه شیفت آن ها به پایان می رسید به آن هتل می رفتند.
وی با اشاره به اینکه همسرش نظامی است، ادامه می دهد: بالاخره تصمیم بر این گرفتیم تا شیفت های خود و همسرم را به گونه ای بچینیم که همدیگر را نبینیم و هر کدام در شیفتی که در منزل هستیم از دخترمان نگهداری کنیم.
روزی که همه پرستارهای بخش کرونا برای فرد فوت شده گریه کردند
برزنینی از یکی از روزهای سخت کاری خود می گوید: آن روز شیفتم شب بود که در فاصله آن شب تا صبح سه نفر فوت شدند و هیچ گاه آن روز را از یاد نخواهیم برد یکی از آن ها از ابتدای شب و دو نفر دیگر همزمان حدود ساعت چهار صبح بود که فوت شدند.
خستگی ناشی از کار از یک سو و فوت بیماران از سوی دیگر بر روی پرستاران تاثیرات بدی گذاشته است و هیچ گاه از یاد نمی برم که در فوت یکی از بیماران تمام پرستاران آن روز که در شیفت بودند برای آن بیمار گریه کردند چراکه شخص فوت شده چند فرزند خردسال داشت.
این ویروس به پیر و جوان رحم نمی کند و با دیدن فرصت جان ها را می گیرد و برایش فرقی نمی کند که ۳۰، ۵۰ سال باشی و یا ۷۰ ساله.
فیش های بی فروغ پرستاران
حجم کاری پرستاران در این رئزهای کرونایی بسیار زیاد شده اما حقوقی که آن ها دریافت می کنند به هیچ عنوان جالب نیست.
تا هشت شب شیفت هستیم و روز و یا از هشت شیفت ها شروع می شوند تا صبح و درست است که در روز را در منزل سپری می کنیم اما آن هم چه روزی؟ روزی پر از خستگی که نای انجام هیچ کاری برای ما وجود دارد.
وضعیت از روزهای قبل از شیوع ویروس کرونا کمی بهتر شده اما به هیچ عنوان کافی نیست چراکه پرستارها در خط مقدم این بیماری قرار دارند و ممکن است با ابتلای آن ها، تمامی خانواده شان درگیر شوند.
خستگی و شوک روزانه
یکی دیگر از پرستاران بخش کرونایی بیمارستان امام حسن(ع) بجنورد نیز در گفت و گو با ایسنا، با تاکید بر اینکه پرستاران با تمام خستگی در بخش برای مراقبت از بیماران حاضر می شوند با یادآوری بدترین خاطرات در دوره زمانی شیوع ویروس کرونا می گوید: متاسفانه پرستاران در این بخش هر روز شوکه و ناراحت می شوند.
فرد جوان بدون علائم به این بخش ارجاع داده می شود و کادر درمانی هر کاری که از دستش بر می آید انجام می دهد، تمام علم خود را به کار می گیرد تا جان آن را نجات دهد ولی با یک ویروس ناشناخته سروکار دارد و هیچ کدام از تلاش هایی که انجام داده کارساز نیست و مریض جلوی چشم کادر درمانی می میرد و این به عنوان بدترین خاطره برای همیشه در ذهن آن ها ثبت می شود.
نگرانی از آرامش پیش از طوفان
آمنه کریمینیا_سرپرستار بخش داخلی کرونا بیمارستان شهدای یافتآباد، به ما میگوید: بیمارستان ما اولین مرکز پذیرش کننده بیماران مبتلا به کرونا در تهران است و از ۴ اسفند سال گذشته درگیر بیماری هستیم. ما هم مانند سایر بیمارستانها در ابتدای بیماری بحرانهایی را تجربه کردیم که به ناشناخته بودن بیماری برمی گشت.
او در توضیح بخشی که مسئولیت پرستاری آن را بر عهده دارد، گفت: در همین بخش روزهایی را دیدیم که بر تمام ۴۲ تخت، بیماران بستری بودند و حتی به تخت اضطراری هم نیاز پیدا میکردیم، بیمار بر برانکارد خوابیده و اورژانس هم تماما پر بوده است؛ ولی خدا را شکر در حال حاضر از بستری حدود ۴۲ بیمار به بستری ۲۶ بیمار رسیدهایم و آرامش خاصی در بیمارستانها برقرار است. از مردم میخواهم تاثیر رعایت کردنشان را ببینند و بازهم نکات بهداشتی را رعایت کنند. نگرانی فعلی ما بازگشاییهای مجدد است و احساس میکنیم شاید شرایط فعلی آرامش قبل از طوفان باشد. مترو، اتوبوس و… شلوغ است و هنوز برخی رعایت نمیکنند و ادامه محدودیتها تاثیر بسزایی خواهد داشت.
کریمینیا، ادامه میدهد: این دو هفته محدودیت باعث شد بعد از مدتها سختی کشیدن، کادر درمان یک نفس آرام بکشند. امیدواریم شب یلدا باعث اوجگیری مجدد کرونا در کشور نشود. خوشبختانه خودم به بیماری مبتلا نشدم اما علیرغم تمام مراقبتها برخی همکاران ما به بیماری مبتلا شدند و مرخصی رفتن همکاران برای بهبود بیماری، فشار کاری بر سایرین را افزایش میدهد اما باز هم از انجام کار مریض غافل نشدیم. از دل و جان برای بیماران تلاش میکنیم اما گاهی هم موفق به نجات جان او نمیشویم. اخیرا بیماری ۴۲ ساله را علیرغم تمام تلاشهایمان از دست دادیم و حتی خودمان هم بر این غم گریه کردیم.
پرستار دیگری که با او صحبت میکنم از نیروهای شرکتی بیمارستان است، نیروهایی که خواستهها و مطالباتی دارند که همواره به گوشمان رسیده است. مژگان ایرانشاهی_پرستار بخش کرونا بیمارستان شهدای یافتآباد، میگوید: از همان ابتدای شیوع کرونا درگیر بیماری هستیم. خودم هم تقریبا دو ماه قبل به کرونا مبتلا شدم و بعد از بهبودی مجددا به کار بازگشتم.
چرا میان پرستاران تفاوت قائل میشوید؟
او با اشاره به اینکه نیروی شرکتی است، ادامه میدهد: شرح وظایف ما هم مانند نیروهای پیمانی و رسمی یکسان است، اما از نظر حقوق و مزایا شاید دریافتیهای ما نصف آنها باشد. نیروهای رسمی و پیمانی به موقع حقوق را دریافت میکنند و همان حقوق حتی شاید با ۱۰ روز تاخیر به ما پرداخت شود. همچنین کارانه و اضافه کار نیروهای شرکتی حداقل با دو ماه تاخیر پرداخت میشود. تفاوتهایی که میان نیروها با شرح وظایف یکسان قائل میشوند به همینجا ختم نمیشود و برای پرداخت فوقالعاده ویژه هم قرار است نیروهای شرکتی مشمول دریافت آن نشوند.
تبدیل وضعیت نیروهای شرکتی؛ خواسته اصلی ماست
ایرانشاهی میگوید: کل بیمارستان علیرغم تمام تلاشهایمان از فروردین ماه پاداشی به اسم حق کرونا دریافت نکردیم. تبدیل وضعیت نیروهای شرکتی خواسته مهم و اصلی ما است. معوقات یعنی اضافهکار و کارانه در این بیمارستان حدود ۲ تا ۳ ماه است که عقب است و همچنان هم با نظام پرداخت قاصدک این وجوه را دریافت میکنیم.
او با اشاره به نیروهای ۸۹ روزه که در زمان اوج کرونا مشغول فعالیت در بیمارستانها شدند، گفت: وضعیت آنها هم مشخص نیست، بیمارستانهایی که میخواهند با آنها کار کنند هنوز تاسیس نشده است و وضعیت استخدامی پایداری ندارند.